در حاشیه نمایش اثر در حلقه هنر
حلقه تحلیل طرح صنعتی «عابربانک هاتف» اثر فرزانه پزشکی با حضور شخص هنرمند، مهندس حامد حشمتی، کارشناسارشد مهندسی مکانیک و دانشجوی کارشناسی ارشد طراحی صنعتی و صطفی خوشبختیان، کارشناس طراحی صنعتی، دو فعال در عرصه طراحی صنعتی در جلسه پنجم حلقه هنر پس از به نمایش درآمدن تصاویری از اثر، برگزار شد، «عابربانک هاتف» اولین عابربانک ایرانی ساخت داخل است که در سال ۱۳۸۵ توسط گروهی از متخصصان رشتههای مرتبط و در جهت خودکفایی ملی با کار و تلاش و مطالعه فراوان طراحی و ساخته شد. متن گفتگوی حلقه تحلیل به صورت کامل به شرح زیر است.

پزشکی: بسم الله الرحمن الرحیم. این که پیشینهی این موضوع چیست توضیح جالبی دارد. باید بدانید که گروه هاتف اولین گروهی است که مانع واردات ATM به داخل کشور شد. ATM با قیمتهای بسیار کلان وارد ایران میشد و حتی در مقطعی از زمان برای عوض کردن رول کاغذ آن که الآن به چشم شما کار سادهای میآید، یک فرد از اروپا و خارج از ایران تشریف میآورد و آن را عوض میکرد، چندصد دلار میگرفت و تشریف میبرد. این دوستان بزرگواری خاصی در حق ما انجام دادند و وقتی که ما دربارهی این موضوع آشنایی کلی پیدا کردیم، از ما دعوت کردند که این پروژه را با هم انجام دهیم. از من خواستند که بهعنوان کارشناس طراحی صنعتی، برای ساخت این پروژه به کار ورود کنم.
بچههای هنر عموما در طراحیهایمان هیچ نقطهای برای شروع و پایان طراحی خود نداریم. اما در طراحی صنعتی شما باید طبق یک زمانبندی بسیار جدی وارد کار شوید و در همان بازهی زمانی مراحل کار را بگذرانید. این پروژه برای شناخت مساله، بررسی نمونههای موجود، تعریف جامع، تا انتها که تصمیمگیری و اجرای نهایی، پروسهی یک سالهای را طی کردهاست. البته قبل از آن، بهخاطر عدم آشنایی بنده با موضوع و همچنین عدم آشنایی دوستان با رشته طراحی صنعتی یک سال قبل از آن هم کارهایی انجام شدهاست. موضوعی که لازم است در اینجا بهصورت جدی دربارهی آن توضیح دهم این است که طراحی صنعتی که خیلی دوستان آن را جزء هنر محسوب نمیکنند و به آن اشکال وارد میکنند شاید جزء هنریترین رشتههای موجود در میان گرایش های هنر باشد. علت حرفم این است که باید با محدودیتهای خیلی جدی، دست به طراحی زد.
دستگاه ATM وقتی که وارد ایران شد، دستگاهی بود که با توجه به بازار اروپا طراحی شده بود. حتی شبیه بازار آمریکا که شباهتهای فیزیکی بیشتری با ما دارند هم نبود. این موضوع در همهی زمینههای اندامی، آبوهوایی، ارگونومی و سایر موارد صدق میکرد.
اولین مرحله شناسایی مشکلی بود که باید برای حل آن، مساله تعریف میشد. مشکل ما این بود که ما نیاز به دستگاه خودپردازی داشتیم که در اقلیمهای مختلف ایران، متناسب با ارگونومی و ابعاد انسان ایرانی و در دو حالت لابی و فضای بیرونی، یعنی این خودپردازهایی که رایج است و شما میبینید، جوابگو باشد. این موضوع چهار شرط اصلی دارد. اول، مقاوت بالا در برابر وندالهای بیرونی. وندال یعنی خرابیهای اجتماعی که دربارهی یک محصول ایجاد میشود. همین چیزهایی که شما در شهر خودمان آن را میبینید. مثلا روی درخت یا ایستگاه اتوبوس کندهکاری میکنند، صندلی را میشکنند. ما بالاترین حد مقاومت را میخواستیم. دوم، قالبگیری ارزان. زمانی که قرار بود ما این کار را انجام دهیم، در سال 85، یعنی 7 سال پیش، با قالبگیریهایی که به نظر خیلی هم ارزان میآمد و برزیلیها آن را پیدا کرده بودند و با مایع درخت نارگیل این کار انجام میگرفت، هزینهی آن نزدیک به 500 میلیون تومان میشد. پس باید طراحی به سبکی میبود که بتوان آن را با حداقل هزینه تولید کرد. سومین مسالهی بسیار مهم که تابهحال در هیچ جای دنیا دربارهی آن کار نشده بود، توجه به ملاکهای استاتیکی یعنی مقاومت و کارایی و زیباییشناختی یعنی زیبایی و کاربردوستانه بودن دستگاه بود. چند مشکل اساسی در این زمینه وجود داشت. تعدادی استاندارد جهانی در زمینهی تولید محصول وجود داشت که در زمینه ساخت ATM بسیار جدیتر است. وقتی قرار است یک محصول وارد بازار شود باید استانداردهای جهانی را به صورت عمومی رعایت کند. دو استاندارد اساسی برای ATM وجود داشت که میتوان گفت به غیر از آن دو، هیچ شناختی در این زمینه وجود نداشته است. استانداردهای UL و L90. هر دوی این استانداردها توسط دوستان ترجمه شد و در اختیار من قرار گرفت. این یک نکته است و نکتهی دیگر مصالحی است که در کار وجود دارند. در گام اول فرمهای اسکیسوار و اولیهای برای کار طراحی شد که بدون محدودیت و بدون رعایت آن استانداردهایی که عرض کردم طراحی شدند.

هر خودپرداز حتما باید 5 قسمت را داشته باشد؛ صفحه کلید، صفحه مانیتور، ورودی، خروجی، صندوق مرکزی، فضای پشت مانیتور که کنترل دستگاه را بر عهده دارد و فضای زاویهی بیرونی که اصطلاحا آن را خلوت مشتری مینامند. جایی که فضای خصوصی را هنگام استفاده از دستگاه را تامین کند. در مرحلهی بعد به جزئیات بیشتری پرداختهشد. این تصاویری که میبینید انواع ورودیهایی است که میشد برای ATM طراحی کرد. این تصاویری که از خطوط کشیده شده میبینید حدود 5 ماه زمان بردهاست. علت طولانی شدن آن، این نکته است که وقتی شما میخواهید یک cash برای ATM طراحی کنید با استانداردهایی مواجه میشوید که آنقدر جدی، متوالی و محدودکننده است که خلاقیت را در کار محدود میکند.
اگر در تصویر دقت کنید ماشینهای خرید خودکار یا همان دستگاه ATM را میبینید که در آنها زوایا و اندازهها متناسب با اقلیم و اندام انسان ایرانی رعایت شدهاست. قسمتی که در بالای تصویر دیدهمیشود زوایای نقطهی دید را نشان میدهد. اگر در زمان استفاده از ATM دقت کرده باشید میبینید که در 90 درصد موارد مجبورید که دست خود را جلوی دستگاه ببرید، یا تن خود را حائل کنید و به نوعی فضای تاریکی ایجاد کنید تا بتوانید صفحهی مانیتور را ببینید. علت این اتفاق این است که بهجز خودپردازهایی که شرکت هاتف تولید میکند و بر مبنای ابعاد و اندازهی جامعه ایرانی و ارگونومی آن طراحی شده است، دستگاههای دیگر زاویهی غیر معمولی برای دید دارند. چرا؟ چون دستگاههای متداولی که در ایران نصب است، براساس زاویهی تابش در اروپا ساخته شدهاست. زاویهی تابش ایران و اروپا بین 18 تا 35 درجه اختلاف دارد. بنابراین چون کشور ایران یک کشور آفتابی است، این دستگاهها در ایران دید لازم را ندارد. دومین مساله، مکانی است که ATM در آن نصب میشود. اگر به این دستگاهها دقت کنید کمتر معلولان میتوانند از دستگاه ATM استفاده کنند. چون حد استاندارد آن متفاوت است. فضاهای نصب، متناسب با طراحی بدنه ATM در ایران نیست.
برای بهدست آوردن ابعاد و اندازههای نهایی دستگاه، ما حدود 156 قطعه طراحی کردیم. این کار توسط سه گروه انجام شد. گروه کارشناسان نرمافزار که برنامههای آن را تهیه میکردند، کارشناسان مکانیک که به ساخت مکانیکی آن میپرداختند و گروه طراحی که متشکل از گروه بچههای طراحی صنعتی بود و مکانیک. طراحی به این دلیل به چشم ساده میآید که شما در طراحی باید طوری عمل کنید که تمامی استانداردها رعایت شود. مثلا در مورد صفحه کلیدها راهنمای کنار مانیتور اگر روی این صفحه دقت کنید روی آن نقاطی وجود دارد که یک خط را به آن وصل میکند. در استاندارد جهانی اگر قرار باشد یک نابینا از ATM استفاده کند، باید جانمایی کلیدها طوری باشد که نقطهکلیدهای هدایتگر در یک چینش چپگرد دست، با توجه به استانداردی قرار گیرد تا بتواند به راحتی از آن استفاده کند. دومین نکته خطهای هدایت گر است. یعنی اگر عدد قیمت و مبلغ را زده است باید خطهای هدایتگر چشم را به آن سمت هدایت کنند. اگر قرار باشد تمامی این قطعاتی که ما برای دستگاه خودپرداز طراحی کردیم، دوباره طراحی شود، باید تمامی اجزا، استانداردهای UL و L90 را داشته باشد.
مسالهی بعد بافت روی کارتها و اتفاقاتیست که در بخش دریافت قبض رسید، میافتد. به دلیل خشک بودن آبوهوای ایران و در عین حال وجود گردوغبار و همچنین تابش زیاد آفتاب، نمیتوانستیم از مصالحی که در اروپا استفاده میشد، استفاده کنیم. آنها از فلز استفاده میکردند که در ایران بهخاطر شرایطی که عرض کردم، گرم شدن بیش از حد، سنگین شدن وزن دستگاه و وندال اتفاق میافتاد. با پیشنهاد طراح به گروه، مصالح ساده و کاربردی از جنس پلیمر ساخته شد که این بافت در عین رعایت کردن استانداردها، محصول را از وندالهای ایران و اتفاقاتی که محیط به محصول وارد میکند حفظ کند.
تمامی ابعاد جزبهجز دستگاه متناسب با پاسخهاییست که از دستگاه انتظار داریم. مثلا لمش مردم ایران هنگام استفاده از دستگاه بیشتر روی پای چپشان است. بهدلیل اینکه بیشتر مردم ایران راستدست هستند. نکتهی دیگر این است که زاویه گردن در ایران 3.5 سانتی متر پایینتر از معمول جهانی آن است. بنابراین حرکت آرنچ نیز 25 سانتی متر کمتر میشود. شما وقتی از دستگاههای عمومی ATM استفاده میکنید، عموم مردم اطراف شما، حواسشان به کار شما است. به همین دلیل شما ایمنی کافی ندارید. از هر زاویهای که بایستید میبینید که همه در حال نظاره کردن هستند. اما دستگاهی که شرکت هاتف تولید کرد این امکان را به مشتری داد که فقط خودش به روی تصویر تسلط داشته باشد. چون ابعادی که استخراج شدهبود با توجه به این زاویهی لمش مردم ایران بود، بنابراین بدن انسان برای دستگاه، حیطهی حفاظتی ایجاد میکرد. میانگین قد ایرانیان حدود 8 تا 10 سانتیمتر از اروپای شمال و 5 تا 7 سانتیمتر از اروپای مرکزی و شرقی کوتاهتر است. این نکته برای ایجاد کردن فضای ایمن، بسیار راهگشا بود.

ATM لابی. به خودپردازهایی گفته میشود که در فضاهای بستهی گذری، استفاده میشود. مانند متروها، فروشگاهها، بیمارستانها. فضایی که سرعت در آن وجود دارد و در عین حال فضای اضطراری نیز هست. اگر در این تصویر دقت کنید تمامی اجزایی که در این محصول استفاده شدهاست به تفکیک چیدمان شدهاست. علتش این است که تمامی اجزا، باید در برابر وندالهای فضای سریع، ایمن باشند. مثلا کسی را فرض کنید که عجله دارد و میخواهد سوار قطار شود و قصد پول گرفتن دارد. ممکن است دستگاه دیر عمل کند. او روی صفحه مشتی میکوبد. اگر از خودپردازهای معمول استفاده شود به کلیدها آسیب میرسد اما بهخاطر چنین وندالی در این محیط، شما باید برای یک جابهجایی 1.5 سانتیمتری محیطی دستگاه را از این وندال ایمن میکنید. برای دو سمت دستگاه لابی دیوارهی شیشهای درنظرگرفتیم. اگر از فلز استفاده میشد به کاربر احساس خفگی دست میداد. این کلافگی و افزایش آن وندالهایی را برای محصول ایجاد میکند. با این کار که کاربر به بیرون دید دارد ولی از بیرون به داخل دیدی وجود ندارد شما محصول خود را کاربردوستانه میکنید.
شما نمیتوانید با هر نوع طرحی که دلتان خواست حتی با رعایت استانداردها، دست به طراحی بعضی از محصولات بزنید. قسمتهای متفاوت دستگاه استانداردهای متفاوت دیگری هم دارد. استانداردهای الکترونیکی، مکانیکی، استاندارهای نصب و جابهجایی و استانداردهای تعمیر. چیدمان تمامی این استانداردها باید به نحوی پیش برود که بتواند در چینش نهایی فضای درستی را برای محصول ایجاد کند. سه رنگ برای این دستگاه امتحان شد. بعد از این سه رنگ، ما به رنگ نهایی رسیدیم. چرا اینطور طراحی رنگ انجام شد؟ برای انتخاب رنگ ATM بنا بر محیط اطرافش، 237 مورد استاندارد وجود دارد که باید رعایت شود، برخلاف کارهای دیگر طراحی صنعتی که دوستان میتوانند هر رنگی که دلشان خواست انتخاب کنند. من تعدادی از این موارد را خدمتتان عرض میکنم. مثلا اگر فضایی شلوغ است و چیدمان شلوغی دارد شما نباید طوری طراحی کنید که ATM در آن شلوغی گم شود. یا باید از رنگی استفاده کنید که آن رنگ در مواد خام خود، مادهای اشتعالزا نداشته باشد. چون در بحرانهای محیطی و اجتماعی، هم وندال اثر بالا میرود و هم این که خود ATM میتواند باعث تخریب محیط شود. نکتهی دیگر استفاده از رنگها خنثی در فضای بیرونی است که باعث دورشدن خستگی از افراد میشود. استاندارد جهانی رنگ هم وجود دارد که خود آن، برای طراحی قوانینی ایجاد میکند. یعنی باید برای انتخاب یک رنگ، از مراحل متعددی گذشت. نکتهی دیگری که در طراحی ATM وجود دارد این است که باید طراحی طوری باشد که کاربر به ایجاد وندال تمایلی نداشته یا تمایلش خیلی کم باشد.

خوشبختیان: سلام و روز بخیر خدمت تمامی دوستان عرض میکنم. برای تحلیل کار فوقالعادهی سرکار خانم پزشکی در خدمت شما عزیزان هستم. به نظر من کار بسیار ارزشمندی است. ما در ایران محدودیتهای زیادی در ساخت داریم. این که چنین فرآیند پیچیدهای در داخل کشور انجام میشود باعث غرور و شادکامی من است. برای من جذاب بود که بیشتر دربارهی فرآیند ساخت آن توضیح میدادند بهخاطر اینکه ما در ایران محدودیت ساخت داریم، خیلی از مصالح در دسترس نیست، خیلی از فرآیندها شکل نمیگیرد و فرآیندهایی هم که وجود دارد در مقیاسی نیست که بتوان از آن استفاده کرد. من خیلی علاقهمند هستم تا در شروع مباحثه، ایشان توضیحی دربارهی فرآیند ساخت کار بدهند.
پزشکی: فرآیند ساخت آن بسیار پیچیده است. وقتی دوستان شروع به ساخت این کار کردند یک شرکت سوئدی- انگلیسی نمایندهی خود را به ایران فرستاده بود، تا با نمایندهی یکی از بانکها که اسم او را نمیبرم، بانک صادرات، صحبت کند. به او گفتهشدهبود که بگذارید این گروه بازی کودکانهی خود را انجام دهند. به دلیل اینکه بهدست آوردن این مصالح کار خیلی سختی است. صادرات این محصول به ایران، برای آنها بسیار سودآور بود. من فکر میکنم که توضیح روند مصالح آن، زمان طولانی میخواهد. همین اندازه عرض کنم که اگر قرار بود قالب این کار به روش جهانی تولید شود، بسیار پیچیده و گران میشد. هم از نظر ریختهگری پلیمری، نرم و گرم، گرم و سخت که توضیح آن سخت است و هم از نظر فرم دادن آلیاژهای مورد نیاز در قسمتهای مختلف. این محصول به روش مجسمهسازی ساخته شد. یعنی چگونه؟ یعنی دوستان برای نمونهی اولیه قالبهایی را با موم ساختند و برای ساخت قسمتهای فلزی آن از آقایی به نام آقای پزشکیان دعوت کردند. ایشان قالبسازی هنری انجام میدادند. قالب اولیه توسط این آقا، به صورت دستی ساختهشد. آن قالب دستی الگویی شد که دوستان بتوانند از روی آن ابعاد و اندازهها را استخراج کنند تا بتوانند با دستگاههای موجود در ایران که برای ساخت موتور و بدنههای خودرو استفاده میشد، قسمتهایی از محصول را بسازند. قسمتهای پلیمری آن هم به صورت اولیه ساختهشد. یادم میآید وقتی این دستگاه برای اولین بار در ایران ارائه شد، توضیحاتی دربارهی آن دادهمیشد و من خیلی سعی میکردم که مودب و خونسرد باشم و هر چه که گفتند بگویم که شما درست میگویید، تا دستگاه ATM را از ما بخرند. گفتند که ما وقتی برای خرید این دستگاه به سوئیس میرویم با ماشین دنبال ما میآیند و ما سه روز اول را اسبسواری میکنیم. بن 2000 دلاری برای خرید شام به ما میدهند. شما برای حمایت ما، از دستگاهتان چهکاری انجام میدهید؟ آقای شریفیان جوابی به آنها دادند که نمیتوان آن را اینجا عرض کنم.
اگر بخواهیم به روند تولید دستگاه بپردازیم به نظرم آقای حشمتی که در روند تولید مکانیکی کار بودند، توضیحات جالبی در این زمینه دارند و کاملتر میتوانند به آن بپردازند.
خوشبختیان: نکتهای که همواره در فرآیند طراحی صنعتی با آن مواجه هستیم، هویتبخشی به اثر است. این هویتبخشی را شما در چهچیزی میبینید؟ این که ما میگوییم یک محصول ایرانی طراحی کردیم، شما برای این کار به چه نکاتی دقت کردید؟ البته لزوما نباید که محصول را تغییر دهیم و حرکتی روی آن بزنیم که ایرانی شود. مسالهی لازمی نیست. ولی اگر شما چنین کاری کردید، توضیح بیشتری در این زمینه بدهید.
پزشکی: در سال 1940 از کارت بانکی در آمریکا استفاده شد. بعدها گستردهتر شد. در سال 75 دستگاهی به نام عابربانک سپه وارد ایران شد. اما مشکل بزرگ، مشکلاتی بود که در دستگاههای وارداتی خود را نشان میداد. در دستگاه ATM قسمتی مرکزی به نام PIN PAD وجود داشت که در اسرائیل تولید میشد. این بخش دستگاه مهروموم شدهای بود. یعنی هیچ شرکتی در هیچ کجای دنیا خودش این قسمت را تولید نمیکرد. این قطعات از اسرائیل وارد میشد. با این که طراحی صنعتی این دستگاه از دید دوستان کار سادهای تلقی میشود ، ولی حقیقتا بومی کردن این دستگاه، خلق یک حماسه بود. چون به غیر از من همهی بچههای تیم، نخبگان کشور و دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف و درحال تحصیل در چند رشته بودند. آقای حشمتی و آقای شریفی که کل طراحی نرمافزار این دستگاه بهعهدهی ایشان بود، از همین نخبگان بودند. آقای شریفی دو سال متوالی برندهی برنامهنویسی ATM و کامپیوتر در جهان شد. اما چیزی که مربوط به شخص من در زمینهی ایرانیسازی این کار بود، ابعاد و اندازههایی بود که متناسب با ارگونومی و ابعاد انسان ایرانی در محصول رعایت شد. دوم اینکه متناسب با فیزیک جامعه ایران طراحی شد. فیزیک برای طراحی صنعتی 7 قسمت دارد. فیزیک دستگاه، فیزیک محیط، فیزیک کاربر، فیزیک تولیدکننده و … . رعایت کردن این اصول و هماهنگ کردن آن، در قسمتهای مختلف، با هم، مدنظر بود. در قسمت پایین این دستگاه بخشی وجود دارد نام صندوق. طراحی این قسمت بهخاطر دو تکه بودنش و نصبشان روی هم سختی خاص خودش را داشت که باید با توجه به شرایط موجود در ایران ساختهمیشد. باید تکنولوژی موجود در ایران را در نظر میگرفتیم. من بهعنوان مشاور طراح باید پیشنهادهایی را میدادم که علاوه بر رعایت استانداردها، تا این حد که برای استفاده از یک پیچ هم باید استانداردها را رعایت میکردیم، روش ساخت را نیز مدنظر میگرفتم. من در اینکار چندین با احساس کردم که استانداردها همیشه خوب نیستند و میتوانند دستوپاگیر شوند. باید برای کوچکترین حرکت استانداردها را رعایت میکردید. این بخشی از کار بود. قسمت نهایی، که مهمترین قسمت آن نیز هم هست، روند تولید دستگاه و همینطور که ایشان گفتند خصوصیسازی، بهطوری که حتی در یکی از تصاویر که دیدید فرم یکی از دستگاهها، شبیه آرم بانک صادرات است. این تصویری که الآن در تصویر مشاهده میکنید که فرم اصلی دو طرف آن، آرم بانک صادرات است. تمامی رنگها و فرمها، دورگیری آن و … تداعی کنندهی آرم بانک صادرات ایران است. این کار، از اولین محصولات صنعتی تولیدشده، به معنای خصوصی آن، در ایران بود. آن زمان هم سختیهای ویژهی خودش را داشت.

خوشبختیان: توضیحات بسیار خوبی بود از این جهت که بهنظر من داستان ساخت، در طراحی صنعتی بسیار ارزشمند است. کارهای خوبی هم برای آن، در زمینهی هویت بخشی انجام شدهاست. فقط جای یک صحبت خالی میماند. شخص من که اینجا در خدمت شما هستم، هم یک کارشناس طراحی صنعتی هستم و هم یک کاربر عمومی استفادهکننده از دستگاه ATM مانند دیگر دوستانی که اینجا حضور دارند. شما در داستان استفاده از دستگاه و پردازش آن چه نگاه تحلیلگرانهای داشتید؟ روند پردازش دستگاه را چه طور تحلیل کردید؟ چه طور روند آن را بومی کردید؟ ما دو نوع کاربر در مواجهه با این دستگاه داریم. یک، کاربری که با کامپیوتر در ارتباط است و کامپیوتر را میشناسد. دوم، کاربر عام است که با کامپیوتر سروکاری ندارد و خیلی از گزینهها را نمیشناسد. اگر من دستگاهم را طوری طراحی کنم که، کسانی که با کامپیوتر آشنایی دارند، تعدادی از کاربرها را نادیده گرفتهام و اگر آن را خیلی عوامانه کنم یا به اصطلاح همشهریاش کنم کسی که با کامپیوتر کار میکند در استفادهی از آن با مشکل مواجه میشود. حتی ممکن است که نداند الآن باید کدام کلید را فشار دهد. ممکن است یادداشتها بلند باشد و ما عادت نداریم که یادداشتهای بلند را بخوانیم. کلا ما با این موضوع همواره دچار مشکل هستیم. نکتهی دیگر این است مثلا که ATM بانک تجارت یک ساختاری را دارد و ATM بانک ملی ساختار دیگر و بانکهای دیگر هم به همین منوال. شما در آن ساختار داخلی و روند پردازش آن چه کاری کردید؟
پزشکی: نکتهای که در کار طراحی صنعتی بهصورت جدی وجود دارد، تیمی کار کردن است. این قسمتی که شما عرض کردید، در بخشی از خودش به برنامهنویسی کار بازمیگشت. اما در روند طراحی این محصول، طراح صنعتی حیطهی روانی آن را نیز برعهده دارد. ما در 27 نقطه از تهران و در 11 شهر اصلی کشور، مثل مشهد، اصفهان، شیراز و …، شهرهایی که جمعیت ویژه داشتند و اقلیمشان هم خاص بود، مثل زاهدان یا قشم مطالعاتی انجام دادیم. من بهعنوان کارشناس طراحی صنعتی گروه، تحقیقی 6 ماهه و جامع در این رابطه انجام دادم که نیازهای روانی مخاطب برای استفاده و دوست شدن با دستگاه، به بیان بهتر کاربردوستانه بودن آن چگونه خواهدبود. به همین خاطر دستگاهی که میبینید بسیار خلاصه و مختصر است. هر قسمتی که به آن وارد میشدید از مرحلهی وارد کردن کارت تا انتها، مرحله به مرحله به توضیح به مشتری پرداختهاست. مثلا این که «کلید سمت چپ را فشار دهید»، «اگر درخواست دریافت پول دارید با دقت به مبلغ فلان کلید را فشار دهید. همین نکته، همانند یک هادی و راهنما که همیشه همراه کاربر است، کاربر را مجاب به استفاده از دستگاه میکرد. شاید پیشنهاد استفاده از این کار از طرف طراح باشد اما برنامهنویسی آن و به تولید رساندنش افراد دیگری را برای کار میطلبد.
اینکه چه طور نسبت به دستگاه شناخت ایجاد میشود و معرفی دستگاه صورت میگیرد، را در جلوتر عرض میکنم. باید بگویم که ایران یکی از مراکز آزمایشگاهی جهان است. شرکتها بعد از اینکه محصول خود را تولید میکنند، با منت محصولات درجهی N خود را به بعضی از ارگانهای دولتی ارائه میدهند تا بازخورد مردم نسبت به استفادهی از آن را ببینند. حتی قبل از اینکه آن دستگاه در کشور خودشان استفاده شود. در ساخت ATM قوانین جدی و متقنی وجود دارد که ما سعی کردیم محصولی که تولید میکنیم یک محصول جهانی باشد و در همه جای دنیا با ریتم تلورانس تفکیکی قابل ارائه باشد. ریتم تلورانس تفکیکی یعنی اینکه اگر این دستگاه به اروپا برود چه ابعاد و استانداردهای آن باید تغییر کند، اگر به آمریکا برود چه قدر؟ اگر به استرالیا برود چه قدر؟ این نکته وجود داشت. برای همین خیلی از دستگاههایی که میبینید نکتهی مورد نظر شما را رعایت نکردهاست.
خوشبختیان: بسیار متشکرم.

حشمتی: خدمت دوستان سلام عرض میکنم. وقت کم است و برای کل صحبت، 20 دقیقه بیشتر وقت نیست. دربارهی صحبتهایی که تاکنون شد و سوالهایی که پرسیده شد، صحبت از بومیسازی، هویت و … باید عرض کنم که شاید باید به آن، اینطور نگاه کرد که تمام صحبتهایی که خانم پزشکی در تصویر اول به آن پرداختند، جمعآوری اطلاعات و در نهایت تصمیم، مرحلهی آنالیز دستگاه است. به نوعی سنتز پروسهی طراحی است. بهنظرم بازخورد طراحی در نظر کاربر، سفارش دهنده و حتی خود طراحی، خیلی سرنوشتسازتر است از سایر موارد. خانم پزشکی دربارهی استانداردهای کار صحبت کردند. استاندارد استرالیا بیشتر به طراحی صنعتی پرداختهاست. استاندارد UL291 که خیلی سختگیرانه و همهجانبه کار را دیده است و به سختافزار و نرمافزار آن پرداختهاست. این استاندارد به شرکت NCR اختصاص دارد که اولین شرکت وارد کنندهی ATM به ایران بود. همان عابربانک سپه که وارد ایران شد و خانم پزشکی قبلا فرمودند. بد نیز اینجا بگوییم که آن دستگاه در سال 71 به قیمت 60 میلیون تومان وارد ایران شد. دستگاهی که اگر نگاهش کنید، نمیتوانید تشخیص دهید که این خودپرداز است. علاوه بر این استانداردها که وجود داشت، استرالیا، UL291 آمریکا که البته الآن منسوخ شده و استاندارد جدیدی جای آن را گرفتهاست، استانداردهای نرمافزاری هم داشتیم.

این استانداردها چه طور به هم میرسند و چهربطی به یکدیگر دارند؟ این ابعاد و اندازههایی که الآن در تصویر میبینید، به این قسمت پنل مشتری میگویند، تنهای جایی است که مشتری به عنوان تنها کاربر از آن استفاده میکند. مامورین شعبه به شکل دیگری با دستگاه مواجه میشوند و با قسمتهای دیگری از دستگاه سروکار دارند و هیچگاه جلوی پنل مشتری نمیآیند. دربارهی همین اندازههایی که در تصویر میبینید، به فرض خروجی کاغذ پرینت را عرض میکنم، ورودی کارت و خروجی پرینت، دستگاه بارکد اسکنر و مانیتور و صفحه کلید اصلی و …، در استاندارد استرالیا این موارد به ورودیهای اصلی و فرعی تقسیم میشوند. این استاندارد برای هرکدام از این اجزا محدودهای از ارتفاع تعریف میکند. از ماکسیمم X تا مینیمم Y . تمامی اجزا، محدودهی کاملا مشخص و کوچکی برای موقعیت قرارگیری نسبت مانیتور و ارتفاعشان دارند. علاوه بر این خود مانیتور هم محدودیت اندازه دارد. نه خیلی بزرگ باید باشد و نه خیلی کوچک. حتی جایگیری صفحه کلید اصلی هم محدود است. حال اگر بخواهیم از نظر نرمافزاری صحبت کنیم باز به استانداردهایی برخورد میکنیم که NBC است و این برای شرکت NCR است و جهان مجبور است که آن را اجرا کند. این قوانین به نوعی بر کشورها اعمال شدهاست. هر دوی این استانداردها، دو محدودهی مجزا را مشخص میکنند. از طرف دیگر استانداردهای آلمانی، سوئدی و … هم هست. همهی این استانداردها طراحی شدهاند برای ابعاد و اندازههای عمومیتر و برای همهی دنیا. وقتی دستگاههای NCR وارد ایران شد و بعد از آن هم دستگاههای VINCOR آمد و به رقابت با آن پرداخت، برای اندازههای ایرانی ساخته نشده بود. یا برای کاربر اروپایی بود یا برای ابعادی خیلی عمومی که شامل تمام جهان شود. به نوعی میانگین جهانی را مدنظر داشت. این استانداردهای فراوان اعمال تغییرات زیاد را محدود میکند. اولین چیزی که به ذهن طراح در رابطه با پنل ATM میرسد دستکاری در فرم آن است. اما ضوابط و محدودیتها از زوایا گرفته تا موقعیت صفحه کلید و …، همه را تعیین کردهاست. نکتهای که فراموش کردم بگویم این است که ما با مشتری هم سروکار داریم که اسم این مشتری بانک است. این بانکها از خرید خارج از کشور سود و منفعتهایی نصیبشان میشد. وقتی صحبت از تولید داخل میشود، این بانکها که تا قبل از این با استانداردهای آمریکایی NCR و آلمانی VINCOR سروکار داشتند که هیچ ربطی هم به هم ندارند. به عنوان مثال دستگاه برزیلیای میآمد که در آن هیچ استانداردی رعایت نشدهبود. این مشتری دلش میخواهد که تمام این استانداردها را با هم داشته باشد. روشهای تولید سنتی و دستی،
همانطور که خانم پزشکی به آنها اشاره کردند، شاید به نظر شما مسخره بیاید. همهی این سختیها برای این بود که ابتدا یک محصول نمونه برای ارائه دادن تولید شود، تا بتوان با آن بانکها را راضی کرد. این رضایت باید دربارهی همهی دستگاه باشد. یعنی مشتری فقط با پنل آن سروکار دارد اما کارفرما با پشت آن نیز کار دارد و باید مطابق میل آنها طراحی میشد. تمام قسمتهای نرمافزاری، شمارنده، تحویلدهنده و نگهدارندهی پول در جعبهی پشت قرار دارد. همهی این بخشها داستان و استانداردهای خودش را دارد. همانطور که عرض کردم اولین مساله یافتن راهی برای راضی کردن مشتری بود، که بانک است. سوال آقای خوشبختیان دربارهی هویت و بومیسازی بود، در حالی که خانم پزشکی بیشتر دربارهی بومیسازی صحبت کردند. ابعاد و اندازههایی که عرض شد در زمینهی بومیسازی بود و این ابعاد اندازهها در انواع مختلف ATM با هم فرق میکند. نوع لابی آن یکطور است و دیواری آن، طور گر و … و اگر شما یک برش از تمام این خودپردازها بزنید به وضوح این تفاوت را تمامی اجزا میبینید. این دستگاهها چه به لحاظ ظاهر و چه از نظر سیستم داخلی با هم فرق دارند. اما وقتی استانداردها را در تمامی این دستگاهها چک میکنیم میبینیم که تمامی آنها در تمام موارد رعایت شدهاست و همخوانی دارند. چرا که همهی آنها هدف مشترکی را در پیش داشتند و بهدنبال راضی کردن مشتری مشترکی نیز بودند.
اگر بخواهم در زمینهی هویت و بومیسازی ایرانی صحبت کنم، شاید بتوان گفت که راحتترین راه، استفاده از رنگها بود که دسترسی به آن نیز از بقیه موارد راحتتر بود. علاوه بر این ما باید نکات دیگری را نیز در نظر میگرفتیم. مثلا اینکه کارمند بانک با جعبهی پشت چگونه در تعامل باشد، چقدر زمانش صرف انجام امورات آن میشود، چه عکسالعملهایی خواهد داشت، چه از نظر وندال و یا هر داستان دیگری و از طرف دیگر عکسالعمل مشتریهایی که با پنل سروکار دارند چیست. البته در استفاده از رنگها هم استانداردها دستوپای طراح را بستهبود. اما تعدادی انتخاب در زمینه رنگ وجود داشت، همچنین سایه و فام رنگ و بافت رنگ، این که لمسکردن این دستگاه چه حسی به انسان انتقال میدهد، عکسالعمل این بافت و سطح در مقابل آفتاب چیست، در مقابل گردوغبار و کثیفی و آلودگی چیست، شاید بیشتر روی این موارد میشد کار کرد. نکات دیگری هم بود. کاربر ایرانی دوست داشت مانیتور بزرگتری داشتهباشد. این علاقه در خانههای ما هم دیدهمیشود. همه دنبال مانیتور بزرگ هستند. مانیتور دستگاههای ما از تمام نمونههایی که در داخل و خارج ایران است بزرگتر است. از طرف دیگر کاربر دوست دارد در هروضعیت و نوری این مانیتور تصویر را شفاف و واضح نشان دهد. بهخاطر استانداردها نمیشد موقعیت این صفحه را زیاد دستکاری کرد. پشت پرده هم کار بچههای الکترونیک و نرمافزار بود. شدت نور، رنگ پسزمینه، ترتیب منوها، اندازه آیکونها و … خیلی میتوانست به این نکته کمک کند.
———–
سوالات و نظراتی که در جلسه ارائه از جانب مخاطبین مطرح شد:
آیا شما واسط کاربری دستگاه (Interface) را هم طراحی کردهاید؟ دربارهی صوت و رنگ آن نیز توضیح دهید. و اگر نه آیا تیمی بودهاست که با آن تعامل کرده باشید؟
پزشکی: بله
آیا هویت سازمانی اسپانسر را در نظر گرفتهاید یا خیر؟ اگر گرفتهاید چگونه؟
پزشکی: بله، توضیح دادم.
با توجه به اینکه ATM برای ایران طراحی شدهاست چرا از المانهای ایرانی و رنگهایی که اصلیت ایرانی دارند استفاده نشدهاست؟ آیا اصولا این کار لازم است یا خیر؟
پزشکی: توضیح آن داده شدهاست. آخرین حرفهای آقای حشمتی دربارهی رنگ بود و شما در استفاده از رنگ با تمامی نتایجی که به آن میرسید 11 استاندارد وجود دارد.
در طراحی شما، از نظر نگاه هنری، چیزی به جز استفاده از رنگ در طراحی دیده نشدهاست.
پزشکی: لبخند میزنم. فقط 25 دقیقه داشتم توضیح میدادم که هنری کردن این محصول چگونه بودهاست. اینجا باید توضیحی عرض کنم. من برای اینکه از کارم در دانشگاه هنرو معماری دفاع کنم، پیش از آن نزد سه استاد از کارم دفاع کردم. برای موضوع پایاننامه طراحی درب ظرف زودپز به من دادهبودند. من برای طرح این کار 156 قطعه طراحی کردهبودم. پایاننامهی من 2 سال زمان برد که یک سال آن به مطالعه گذشت. یک سال تمام با وجود اینکه کوچکترین اطلاعاتی دربارهی در این دستگاه نبود و از هرکسی که به خارج کشور میرفت سعی میکردم که اطلاعاتی بگیرم. دوستی که این سوال را کردهاند احتمالا از اول ارائهی من نبودند. یک، الزاما طراحی به معنای زیبایی نیست. دو، اینکه شما بتوانید یک محصول را در بهترین و بالاترین حالت برای رفع نیازهایی که از آن انتظار میرود،درست طراحی کنید. با رعایت این دو مورد طرح شما، طراحی میشود. دوستان دیگری که در سایر گرایشهای هنر درگیر هستند، کمی نگاهشان نسبت به بچههای طراحی صنعتی فانتزیتر است.
در طراحی شما بومیسازی فرهنگی چه میزان دخالت داشتهاست؟ برای کودکان و نوجوانان طراحی ویژهای انجام دادهاید یا خیر؟ اهمیت یک معلول در طراحی شما بیشتر بودهاست یا یک نوجوان؟
پزشکی: هر دستگاهی که در مقیاس جهانی طراحی میشود، به جز در ایران، همزمان باید برای یک کاربر سالم و ناسالم، معلول قابل استفاده باشد. این که معلولین در جامعهی ما حذف شدهاند را نمیتوان انکار کرد. در محصولی که برای این شرکت طراحی شد، شخص سالم، شخص معلول و روی ویلچر، شخص نابینا، شخص ناشنوا میتوانست از دستگاه استفاده کند.