ببعی قهرمان/حسین صفارزادگان

180
0

سلام و عرض ادب دارم. خیلی خوشحالم که در خدمتتان هستم. امیدوارم که جلسه‌ی خوبی داشته باشیم و بتوانیم مفید واقع بشویم و تجربه‌ی خودمان را و اتفاقاتی که در حواشیش افتاده را به خوبی منتقل کنیم. در ابتدا من سعی می‌کنم که گزارش خیلی کلی از پروژه با مراحلی که داشته در مرحله‌ی آرت‌بوک را خدمتتان عرض کنم و اگر احیانا سوالی چیزی بود در خدمت دوستان هستم.
ببعی قهرمان از جایی شروع می‌شود که سریال تلویزیونی‌اش به مدت دو سال، شاید سه سال به عنوان پرمخاطب‌ترین و پربیننده‌ترین برنامه‌ی تلویزیونی و انیمیشن گروه خردسال دیده می‌شود و خب برای ما شروع این سریال خیلی اتفاق مهمی بود از این جهت که تجربه سال‌های قبلمان را سعی کردیم توی این پروژه درست بنشانیم و نگاهمان نگاه تولید بین المللی باشد. هدفمان را بر این گذاشتیم و سریال از همین جهت رویکرد گرافیکی متفاوت و حتی در تعدد، رویکرد کاملا تولیدی دارد تا بتواند در عرصه بین المللی قابل ارائه باشد که موفق هم شد. هم در چین و روسیه و ترکیه کار ارائه شد و ترکیه همین الان در یوتیوبش جز پربازدیدترین ویدیوهای انیمیشنی کل تلویزیونی atv هست. این نشان می‌دهد که خب اگر یک قدمی را درست برداریم یعنی اینکه کار می‌کند. خیلی تفاوت نمی‌کند که در کشور خودمان باشد یا هر منطقه دیگر. گروه سنی خردسال هم این قابلیت را دارد که شما هر اثری را تولید کنید در آن بتواند ناخودآگاه به کشور دیگر منتقل بشود؛ چون نگاه تربیتی در تمام منطقه‌های جغرافیایی در جهان تقریبا یکی هست و خردسال همیشه مفهوم و محتوای جهان بینی سطحی و کلی دارد که به راحتی می‌شود در همه فرهنگ ها ارائه بشود. این در مورد سریال. ادامه‌ی در واقع زیست ببعی در سینماییش برای ما این شکلی رقم خورد که ما یک طرحی را به اسپانسر ارائه کردیم و دوست داشتیم که ببعی را یک بار دیگر در یک وجه دیگر زنده کنیم و برای یک گروه سنی بالاتر. گروه سنی که اگر در خردسالی کار را دیده حالا کودک شده بتواند کار را در کودکیش ادامه بدهد. این خب یک جنبه‌های مخاطب‌سنجی داشت. دوست داشتیم که ما به مخاطب همانطور که او وفادار هست وفادار بمانیم و سعی کنیم که کار جدیدی را برایش بیاوریم و این روش را ادامه بدهیم؛ یعنی همین الان هم توی این فضا هستیم که ببعی باید ادامه پیدا کند. تقریبا سریال تلویزیونیش با همین گرافیک سه بعدی در اواسطش هست و شاید تا دو سه ماه آینده ما تولیدمان تمام بشود یعنی همزمان با اینکه دارد اکران پیش می‌رود ما تمام تلاش را در تولید داریم و در مسیری که داریم می‌رویم دوست داریم که رشد کنیم یعنی از ابتدای پخش سریال تلویزیونیش سعی کردیم که با مخاطب‌سنجی یاد بگیریم. حتی وقتی کار توی مثلاً فصل‌های اول بود بازخورد را از شبکه و از حتی مخاطب می‌گرفتیم و توی فصل‌های بعدی سعی می‌کردیم اصلاحش کنیم. فصل آخر ببعی توی تلویزیونش خیلی متفاوت‌تر از فصل اولش هست و این مقایسه یعنی اینکه کار در حال رشد بوده. قطعاً برای سریال تلویزیونیش در ادامه برنامه داریم و در سینما هم باز به همین ترتیب.
نکات بسیار زیادی توی این چند مدت در مورد نقد و تعاریف کار گرفتیم. طرح دوم سینمایی را ارائه کردیم و در تلاش هستیم که اسپانسر را دوباره بیاوریم پای کار، با توجه به فروشی هم که الان دارد و حس می‌کنیم که این مسیر فقط صرفاً پروژه ببعی قهرمان نیست. این مسیر، مسیر انیمیشن کشور هست؛ یعنی ما داریم به یک پایلوتی می‌رسیم که در آن هر تیم دیگر‌ی خواست شبیه ما عمل کند ما دستورالعمل داشته باشیم. ما شرایطی ایجاد کنیم که بگوییم که ما این مسیر را رفتیم و می‌توانیم در اختیار تیم بعدی قرار بدهیم. حتی اشتباهاتمان که قطعاً کم نیست.
 در مورد خود پروژه توضیحاتم را عرض کردم از سریال شروع کردیم و با مخاطب‌سنجی جلو رفتیم و تصمیم گرفتیم که ببعی با یک زاویه دید دیگر عنوان خودش را حفظ کند و به یک جهان جدیدی وارد بشود. این اتفاق در تمام پروژه‌های انیمیشنی موفق می‌افتد و ما سعی کردیم که یک برداشت درست انجام بدهیم. خیلی نقدها به سمت ما بود که خب چرا این با سریالش اینقدر متفاوت هست! حفظ یک برند در اسم بسیار مهم هست ولی در فرم می‌تواند جهان‌های متفاوتی را تجربه کند. شما همین الان اگر اسپایدرمن را مطالعه کنید می‌بینید که در طی سال‌های مختلف از کمیکش، در انیمیشن سریالیش، سینماییش، آمده شکل‌های مختلف پیدا کرده و این شکل‌ها را سعی کرده که برای حفظ مخاطب ایجاد کند. از تکراری بودن خارج بشود و تلاش کند که با حفظ جهان‌های متفاوت، مخاطب‌های متفاوتی را پذیرا باشد. یعنی من توی سریال ببعی با گرافیکی که دارم مخاطب خودم را دارم، در کنارش هم در سینمایی می‌توانم مخاطب خودم را داشته باشم. شاید جلوتر که این کار را با شبکه الان کردیم. گفتیم برنامه تلویزیونی عروسکی حتی برایش ایجاد بشود. سعی شد در حد عروسک‌سازی و در حد تبلیغات‌ تلویزیونی استفاده شد ولی هنوز به سمت برنامه‌سازی نرفته ولی به نظرمان می‌رسد که حفظ برند می‌تواند در اشکال مختلف اتفاق بیوفتد و ما بتوانیم پوسته‌های مختلف را برای این برند شکل بدهیم.
 در روایت کار یک فرصت چهار ماهه فشرده داشتیم. همزمان با اینکه بنده استوری‌برد می‌زدم فیلمنامه داشت نگارش می‌شد. یک طرح اولیه داشتیم که تو این طرح، جهان داستانیمان شکل داده شده بود ولی خیلی چیزهایش را موافق نبودیم و مجبور شدیم با این زمان کمی که داریم؛ در طول سه ماه، چهار ماه، مرحله به مرحله داستان را پیش ببعیم. همان لحظه استوری‌برد کنیم. تقریبا حدود ۳۰ دقیقه از کار که استوری‌برد شد حذف شد یعنی به خاطر محدودیت‌هایی که در تولید داشتیم؛ به خاطر هزینه تولید و زمان تولید ما مجبور شدیم که کاری که تا ۹۰ دقیقه نوشته شده بود حتی استوری خورده بود کم کنیم که بتوانیم در ۷۵ دقیقه کار را روایت کنیم که حالا در نهایت با اصلاحات نهایی ۵ دقیقه دیگر هم به آن اضافه شد. اگر می‌بینید جایی در روایت یک دفعه گپی اتفاق می‌افتد یا موضوعی جا نمی‌افتد این‌ها جاهایی بود که مجبور بودیم از توی کار خارج کنیم. یک مثلثی در تولید وجود دارد به اسم بودجه، زمان و نیروی انسانی. این مثلث اگر کمی جابجا بشود و یکی از این زاویه‌هایش را کمتر کنیم یا بیشتر کنیم اتفاق‌های متفاوت‌تری را شاهد خواهیم بود. شاید یکی از دلایل ضعفی که خودم توی این پروژه می‌بینم این هست که زمان و بودجه این کار زاویه‌های متفاوت‌تری داشت تا به نسبت نیروی انسانی. ما توان تولید را داشتیم ولی متاسفانه به خاطر محدودیت‌هایی که وجود داشت و از طرفی هم می‌خواستیم خودمان را اثبات کنیم یعنی انجام پروژه برایمان خیلی مهم بود. خیلی‌ها می‌گفتند که خب اصلاً تولید نمی‌کردید؛ ولی واقعیتش این هست که تا موقعی که پایتان را در عرصه‌ای نگذارید حتی به ضعف وارد نشوید، حتی به اشتباه نیوفتید نمی‌توانید آن مسیر را شکل بدهید. ادعای بنده و تیم ما این هست که ما تلاشمان را کردیم برای این پروژه و این قدم را برداشتیم. با همه‌ی اتفاقاتی که افتاد و توی داستانمان هم با محدودیت‌هایی که داشتیم داستانمان را روایت کردیم. امیدمان بر این هست که بتوانیم در پروژه‌های بعدی این مسیر را اصلاح کنیم. اسپانسرمان را بتوانیم مجاب کنیم که باید هزینه‌ی بیشتری کند. عرض کردم این‌ها اتفاقات داخل پروژه ما نیست. اتفاقی است که در انیمیشن روزانه رخ می‌دهد و در تمام پروژه‌ها که شما شاهد بودید تا به امروز اگر ضعفی می‌دیدید مطمئن باشید از همه این سه تا زوایا بوده. همیشه اینطوری نیست که صرفا بگوییم که یک تیمی ضعیف هست یا کشور ما در این عرصه ضعیف هست و نمی‌تواند درست عملیات کند.
 در مرحله بعدی ما در پیش‌تولیدمان تصویرسازی‌هایی انجام می‌شود که شما بتوانید رنگ و لعاب تقریبی کار را قبل از هزینه کردن در پروژه ببینید یعنی بدون اینکه شما صرف هزینه بالایی داشته باشید یک پیش‌بینی کلی از تصویرسازی کار انجام می‌دهید که ببینید که چه حد نورپردازی و رنگ‌بندی دارید. ضعفی که ما توی پروداکشن داشتیم را سعی کردیم که با رنگ و لعاب پوشش بدهیم و این را از ابتدای کار حواسمان به آن بود. این هست که توی پروژه در بخش آرت از حضور آقای براتی استفاده کردیم. ایشان آدم با تجربه‌ای در رنگ و لعاب هست و حقیقتاً بخش زیادی از کار را به نظر خودم ایشان توانست حمایت کند و اگر جایی در تصویر ایرادی بود رنگ و لعاب می‌توانست این را پوشش بدهد. پالت‌ها و حالا مراحل رنگی خیلی فورس زده می‌شد که بتوانیم تکلیف خودمان را در این مرحله بدانیم. تصاویری هم حالا توی مراحل دیزاین وجود دارد که توی این مراحل جای‌گذاری و موقعیت‌های جغرافیایی هر کدام از سن‌هایمان، سبک طراحی‌هایمان و تقریبا هویت بصری کار تویش به دست می‌آید. گرافیکمان را سعی کردیم یک گرافیک فانتزی در نظر بگیریم که در جهان داستانی کودک بگنجد. در رنگ‌بندی هم این تلاش شده یعنی تمام رنگ‌ها با شارپنس و سچوریت بالا هست و خب اولویتمان واقعا چشم سنی کودک بود نه بزرگسال. شاید این یک جاهایی توی ذوق بزند ولی خب چون اولویت را به این گروه سنی داده بودیم به نظرمان آن چیزی که انجام شد بهترین حالت ممکن بود.
 در طراحی کاراکتر توی این پروژه از حضور آقای خیراندیش استفاده کردیم و آقای شفیع آهی که هر دو بزرگوار طراح‌های بسیار قابلی هستند. تعدادی اتود اولیه زده شده و بعد از آن شروع کردیم به ارتقا آن و تقریبا برای همه کاراکترها چنین پروسه‌ای طی شد که ما بدانیم که لباس، رنگ بندی لباس‌ها و فرم‌هایی که می‌توانیم برایشان در نظر بگیریم چقدر می‌تواند حالا متفاوت باشد و چقدر به داستان ما می‌خورد. جهان داستانی که انتخاب کردیم با توجه به اینکه ناکجا آباد هست می‌طلبید که از لباس‌های تقریباً عمومی و آشنا استفاده بشود یعنی سعی نکردیم که به لباس‌های فرهنگ خاصی نزدیک بشویم که هم در بعد بین المللی برای فروش و بازاریابی به مشکل نخوریم هم اینکه برای حداقل گروه سنی کودک ساده‌ترین چیزهایی که حتی روزمره با آن آشنا هست از پوشش خودش و رنگ و لعابی که خودش توی زندگی می‌بیند این مطابقت ایجاد بشود و حالا ایده‌های دیگر‌ی که روی کاراکترها که متفاوت از کاراکترهای انسانیمان بودند مثل ماشین‌ها داشتیم که توی داستان دیدید و در نهایت کاراکترها و تصاویر رندر نهایی که تقریبا با توجه به تصویرسازی اولیه که عرض کردم به نتایجی رسیدیم.
 در پروسه‌ی رندرینگمان هم که یکی از به نظرم پرچالش‌ترین بخش بود درگیر زمان‌بندی خیلی طولانی بودیم از جهت اینکه هر فریم از رندرمان تقریبا از ۴۰ دقیقه شروع می‌شود تا ۸ ساعت. یعنی ۷۰ درصد کارمان روی ۴۰ دقیقه تا دو ساعت بود؛ ۳۰ درصدش تقریبا به ۸ ساعت نزدیک بود و خب این پروسه رندرینگ که حالا دوستانی که یک خرده فنی هستند متوجه منظور می‌شوند پروسه‌ای که در چیدمان لایه‌های رندر از جمله شیدرهایمان و موی کاراکتر که خب موی کاراکترمان به شدت سنگین بود. و این مرحله تقریبا توی پروژه‌مان ، توی سه ساله تولیدمان ۹ الی ۱۰ ماه تقریبا وقت گرفت یعنی تقریباً ما تولید ۲ ساله داشتیم و ۹ ماهش به غیر از آن دو سال صرف بخش رندر شد. در صورتی که خب الان با پروسه‌های خیلی سبک‌تر توی رندر شما ۹ ماه را می‌توانید حتی به یک ماه هم کاهش بدهید ولی خب برای ما تصویر خیلی مهم بود از این بابت زیر بار این فشار رفتیم. تقریبا تمام فارم‌هایی که تو ایران موجود بودند داشتند برای ما رندر می‌کردند در طول این ۸-۹ ماه و در نهایت دیدگاهمان در ادامه پروژه این هست که مدل‌های مختلف را روی برند ببعی پیاده کنیم. خیلی جدی به کتابش داریم فکر می‌کنیم. همان که توی سریالش اقدام کردیم. به کمیکش فکر می‌کنیم و ادامه‌ی بقای یک انیمیشن را به عنوان یک پروژه در این می‌دانیم که ما زوایای مختلفی از آن را ببینیم. شما یک گوشه‌ای از این برند را به عنوان سینمایی می‌توانید معرفی کنید. اسباب بازی، کتاب نمی‌دانم لباس و هزار چیز دیگر هست که واقعا درگیری ذهنی ما به عنوان ساخت یک فرهنگ، به عنوان ساخت یک الگو برای نسل‌های بعدیمان، خودمان را موظف می‌دانیم چیزی تولید بشود که این قابلیت در آن وجود داشته باشد. نقدهای زیادی از این جهت سمت ما آمد که چرا کار خارجی هست ولی این را باید پذیرا باشیم که اگر می‌خواهیم در دنیای بین المللی قدم برداریم باید هم‌سطح حرکت کنیم. ما نمی‌توانیم بگوییم که ابتدای کار را بر این بگذاریم که هرچه که ما هستیم ارائه بشود. ژاپن با تمام عظمتش در تولید و انیمیشن در ۲۰ سال، ۳۰ ساله ابتدای راهش تمام پروژه‌هایش، پروژه‌هایی است که فقط با الگوهای اروپایی تولید می‌شود یعنی هیچ الگوی داخلی برای خودش ایجاد نمی‌کند و بعد از ۲۰ سال، ۳۰ سال تجربه کردن و فروختن محصولاتشان و جا باز کردن در دنیای انیمیشن توانستند به سطحی برسند، به نقطه‌ای برسند که بگویند حالا ما این هستیم. و می‌بینیم که در قدم‌های بعدی به نقطه‌ای می‌رسد که دیگر اصلا اروپایی‌ها هستند و غرب هست که از شرق می‌خواهد که چه الگویی به آن‌ها بدهد و همه می‌پذیرند؛ حتی ما اطراف خودمان می‌بینیم که دوستان خیلی زیادی هستند که عاشق مانگا و انیمه هستند و این نیاز به یک ریشه دارد.
 انیمیشن کشور ما سن پایینی دارد و ما در این قدم برداشتن باید محتاط باشیم و دقیق عمل کنیم. با همه ایراداتی که وجود دارد و نقدهایی که می‌شود پذیرا هستیم و می‌دانیم که قرار هست که رشد کنیم. این کار قرار نیست که فکر کنید انتهای توانایی یک تیم هست. این کار قدم ابتدای حرکت به سمت هدف خیلی بزرگتر هست که به نظرم این هدف نیازمند حمایت از ارگان‌ها و مخاطب هست. ارگان‌ها شاید انقدر مهم نباشد ولی برای مخاطب بسیار مهم هست و سعی می‌کنیم که با مخاطب قدم به قدم پیش برویم. ممنون از لطفتان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *