نوشته تست راوش

49
0

فاطمه کاشفی دانا هستم. پانزده سال دارم و در حال حاضر دانش آموز رشته ریاضی فیزیک هستم. نقاش،تصویرگر و از نظر خودم ابداع‌کننده سبک جدیدی از نقاشی و در این یک سال اخیر در زمینه ایده‌پردازی و اختراع در زمینه‌ی نجوم با موضوع زندگی همیشگی انسان روی سطح مریخ فعالیت می‌کنم. در عرصه‌های دیگری از هنر هم مثل طراحی لباس، طراحی کاراکتر و دیگر رشته‌ها فعالیت می‌کنم. به عنوان فردی حاضر شدم که دوست دارم در هر عرصه و زمینه‌ای که فعالیت می‌کنم خلاقیت و نوآوری کارم غالب باشد و این یکی از دلایلیهست که نقاشی را انتخاب کردم. من حائز ۶۰ رتبه در مسابقات فرهنگی هنری، پرسش مهر، هیئت موکب‌ها،رضوی و دیگر مسابقات در مقام‌های کشوری استانی و منطقه‌ای هستم.

اصلاً دلیل اینکه من هنر نقاشی را انتخاب کردم چه بود؟ نقاشی و تصویرسازی یکی از زیرشاخه‌هایگسترده هنر هست اما نقاشی یکی از بهترین ابزاریست که می‌تواند دنیای اطرافمان را به یک مدل‌سازیساده و آرمانی تبدیل کند. یک موضوعی که الان دارم رویش کار می‌کنم و سعی دارم در آینده با دید خیلیبازتری به آن نگاه کنم این هست که ما علومی مثل ریاضیات، مثلثات، زیست و دیگر علوم رو بیاییم در قالب تصویرسازی و نقاشی ارائه بدهیم. طبق تجربیات خودم این می‌تواند یکی از بهترین راه‌ها برای آموزش به بچه‌ها در رده و گروه‌های سنی پایین‌تر باشد. یکی از ویژگی‌های سبک کاری من این هست که در یک قاب بیش از ۴ یا ۵ تصویر برای بیان موضوع داریم و رنگ‌های شادی که در کنار هم قرار می‌گیرند یک رقص رنگ را ایجاد می‌کنند که برای بچه‌های رده سنی پایین‌تر خیلی جالب و جذاب‌تر هست. نقاشی‌ها در واقع ممکناست هویت ما باشند. مفاهیمی که از گذشته و تاریخ به ما رسیده با استفاده از نقاشی بوده، به معنای دیگرنقاشی شناسنامه‌ای از گذشته ماست. چندی پیش روی مقاله‌ای کار می‌کردم و دیدم روی یکی از ایننقاشی‌های دیواری معبدهای مصر چیزی همانند لامپ هست گویا در گذشته کسانی که در آن تمدن و دوران زندگی می‌کردند که از علم الکتریسیته باخبر بودند. شاید هر هنرمند، الان در این دوره با کار کردن یکتصویر، با کار کردن یک نقاشی، بتواند رساننده‌ی یک پیامی به آیندگان باشد.

من به عنوان یک نوجوان ایرانی که الان توی کشورم زندگی می‌کنم؛ یکی از دغدغه‌ها را این می‌بینم که متاسفانه یک سری از فرهنگ‌سازی‌هایی که امروزه توی فضای مجازی انجام می‌شود و دچار تحریف‌اتی می‌شودمی‌تواند با استفاده از یک هنرمند انجام بشود و آن هنرمند با قابی که ایجاد می‌کند یک فرهنگ‌سازی را انجام بدهد که من توی یکی از کارهایم دلیل این کار و اینکه اصلا چه طوری این کار انجام می‌شود را خواهم گفت.

حال به این سوال باید پاسخ گفت که خب من اگر بخواهم یک تابلویی را شروع کنم از کجا شروع می‌کنم؟ اصلاایده‌های تابلوها از کجا می‌آید؟ چطوری شروع می‌کنم تابلو را کار کردن؟ من دو دسته تابلو کار می‌کنم. یک دسته تابلو متعلق به مسابقات هست. مسابقاتی که برگزار می‌شود یک موضوع و یک عنوانی داده می‌شود و من با آن موضوع و عنوان شروع به کار می‌کنم. یک دسته از کارهای دیگرم این هست که از جایی که به تخیلاتم خیلی بها می‌دهم و معتقدم که این تخیلات ممکن هست یک روزی در آینده به حقیقت بپیوندند شروع می‌کنم تخیلاتخودم و ایده‌هایم را مثل یک رباتی که به آن برنامه داده می‌شود کنترل می‌کنم. ابتدا به یک موضوعی فکر می‌کنم و هر ایده‌ای که در رابطه با آن موضوع به ذهنم می‌رسد را به یک اتود خیلی کوچکی روی کاغذ می‌زنم و می‌نویسم و یک ورقه برمی‌دارم و شروع می‌کنم یک سری از تصاویر را کنار هم گذاشتن و شروع می‌کنم به خلق آن تابلو. وقتی که کار را شروع می‌کنم ممکن هست تصاویر را تغییر بدهم یعنی بسته به آن موقعی که تا الان پیش رفتم تصاویر را تغییر می‌دهم. آناتومی‌ها را تغییر می‌دهم. رنگ‌ها را تغییر می‌دهم و …

موضوع دیگر اینکه در ابتدا گفتم من ابداع کننده سبک جدیدی از نقاشی هستم. چه سبکی؟ چرا و دلیل اینچیست؟ من حالا تابلوهای مختلفی را می‌بینم مثل تابلوهای شاهنامه، قهوه‌خوانی و خیال‌نگاری. توی اینتابلوها از جایی که به این سبک‌ خیلی علاقه دارم به خاطر جزئیات و رنگ‌های گرمی که در آن‌ها استفاده می‌شود وقتی که این کارها را نگاه می‌کنم یک جمع‌بندی کلی از این تابلوها را برمی‌دارم و شروع می‌کنم یکتابلو را خلق کردن؛ یعنی وقتی که به کارهایم مثلاً مجموعه‌ی عاشورایم نگاه می‌کنم ترکیبی از سبک‌هایمختلف هست که باعث شده یک سبک جدیدی اختراع شود. این سبک را اینطور می‌توان گفت که طبقه اجتماعیخاصی را برای دیده شدن نمی‌طلبد. این یکی از مهمترین دغدغه‌های یک هنرمند است وقتی که می‌خواهدیک نمایشگاهی را برگزار کند که مخاطب کار من، مخاطب نقاشی‌های من چه کسی می‌تواند باشد؟! با توجه به تجربیاتی که خودم دارم کار من هیچ طبقه اجتماعی خاصی، هیچ رده گروه سنی خاصی را برای دیده شدننمی‌طلبد. یعنی برای همه افراد جامعه‌مان مناسب هست. 

توی یکی از جشنواره‌هایی که اجرای زنده داشتم یک دخترخانم ۵یا ۶ ساله بودند کار رمز و راز من تحت عنوان اهرام ثلاثه را دیدند و شروع به صحبت کردن راجب آن‌ها کردند. راجب جزئیات کار صحبت می‌کرد که آره اینجا به این شکل اتفاق افتاده من می‌دانم اینجا رود نیل هست. این مجسمه ابوالهول هست. یعنی قشنگ داشت توضیحمی‌داد. این برای آن بچه یا همان کودک جذاب بود. به خاطر رنگ‌هایش و توی خیلی از این اجراهای زنده‌ایهم که داشتم به خاطر رنگ‌ها بودش که بچه‌ها خیلی جذب کار می‌شدند. دیگر اینکه من این تصاویر را وقتیمی‌خواهم شروع کنم سعی می‌کنم تابلویم روایتگر موضوعی باشد یعنی حداقل از ۴ یا ۵ تصویر شروع می‌کنم که یک روایتی را نمایش بدهد و این کار را می‌کنم که نگذارم که بین تصاویر مرزی ایجاد بشود. با استفاده از الگوها و رنگ‌ها کارها را طوری ترتیب می‌دهم که مثل یک پازل توی همدیگر بروند و یک روایتی رادر واقع نمایش بدهند.

اولین کاری که من شروع کردم و اصلاً اولین برخورد من به دنیای هنر و وارد شدن در این عرصه با یک مسابقه بود. تقریباً کلاس چهارم بودم که یک مسابقه‌ای درون منطقه‌مان به عنوان روز عاشورا برگزار شد. من به پیشنهادیکی از معلم‌هایم شروع کردم یک کار ابتدایی را کار کردن. این کارم رتبه یک منطقه را کسب کرد اما مهمترینچیزی که توی این تابلو برای من ارزشمند هست جمله‌ای است که پایین آن صفحه توسط آقای مصطفیپالیزار، رئیس آموزش پرورش منطقه‌مان نوشته شده است. جمله زیر کار این بود که تو در آینده یک نقاش بزرگی خواهی شد. این جمله مثل یک جرقه‌ای بود به روی هیزمی که باعث شد آن استعدادی که درون من هستشعله‌ور بشود و شروع کنم خیلی با دید بازتری به دنیای هنر نگاه کنم.

از آن سال به بعد من هر سال از سال ۹۷ به بعد، من هر سال یک کار عاشورا را کار کردم که در کنار همدیگر الان ۴ تا کار شده که یک مجموعه را تشکیل می‌دهند. کار بعدی که سال ۹۸ کار کردم این کار هست که روز عاشورا را با تکنیک مداد رنگی کار کردم. در قسمتی امام حسین را کار کردم. در بخش دیگری از کار نماز جماعتی است که در غروب خواندند. بخش دیگر سپاه یزید و حرمله را کار کردم؛ یعنی سعی کردم از تمام تصاویر و تمام وقایعی که توی روز عاشورا اتفاق افتاده الهام بگیرم و صرفاً فقط یک قسمتی نباشد و در واقع روایتگریک موضوعی باشد.

از آن سال به بعد من هر سال از سال ۹۷ به بعد، من هر سال یک کار عاشورا را کار کردم که در کنار همدیگر الان ۴ تا کار شده که یک مجموعه را تشکیل می‌دهند. کار بعدی که سال ۹۸ کار کردم این کار هست که روز عاشورا را با تکنیک مداد رنگی کار کردم. در قسمتی امام حسین را کار کردم. در بخش دیگری از کار نماز جماعتی است که در غروب خواندند. بخش دیگر سپاه یزید و حرمله را کار کردم؛ یعنی سعی کردم از تمام تصاویر و تمام وقایعی که توی روز عاشورا اتفاق افتاده الهام بگیرم و صرفاً فقط یک قسمتی نباشد و در واقع روایتگریک موضوعی باشد.

جدیدترین کار این مجموعه را از شهریور ماه استارت زدم و دارم رویش کار می‌کنم. این سری خواستم یکمجموعه‌ای را کامل توضیح بدهم یعنی خب من از اولین کارم شروع کردم روز عاشورا را توضیح دادم بعد آوردم توی اربعین اما الان می‌خواهم که این کارم را کامل‌تر یعنی اصلاً امام حسین از کجا حرکت کردند؛کاروان از کجا شروع شد و به کجا ختم شد شروع کردم.

محمد
نوشته شده توسط

محمد

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *