هنر صرفا هنر

74
0

تاثیر هنر ناب بر عقل و روح انسان

مسئله‌ای که دغدغه‌‌ای در دوران دانش‌جویی در رشته‌های هنری و بعد از آن است، این است که اگر ما تقسیم هنر به هنرهای کاربردی و هنرهای زیبا را بپذیریم، تکلیف هنر کاربردی و هنرمندی که آن اثر را خلق می‌کند مشخص است؛ هدف‌ش این است که تاثیری که کارفرما خواسته یا آرمان خود هنرمند است یا ایده یا پیامی که می‌خواهد، منتقل کند. اما آثاری که در حیطه‌ی “هنرهای زیبا” هستند و عنوان “هنر برای هنر” بر آن‌ها اطلاق می شود، رفتارشان با انسان‌ها هنوز جای سوال دارد. در این دسته، شاید دغدغه هنرمند تاثیرگذاری بر مخاطب نباشد، اما چه دغدغه‌ی هنرمند باشد چه نباشد، به صورت مستقیم  بر رفتار وی تاثیر می‌گذارد و این مسئولیتی را در شما ایجاد می‌کند. 

علت این‌که کلمه‌ی “هنر برای هنر” را انتخاب نکردم و “هنرِ صرفا هنر” را جای‌گزین کردم این است که حداقل هنر برای هنر حداقل درد هنر می‌خورد! یعنی اثری است که اگر پیام و کاربردی نداشته باشد، حداقل در پیش‌برد تاریخ هنر موثر است. اما در این بحث از “هنر برای هنر” یک گام پایین‌تر آمدیم. “هنرِ صرفا هنر” حتی به پیش‌برد تاریخ هنر هم کمک نخواهد کرد. آثاری که هنرمند برای دل خودش خلق کرده است، یا کپی دست چندمی است از سی سال گذشته‌ی هنر غرب یا شرق. کسانی که قائل‌ند هنر برای هنر ارزشی ندارد، “هنرِ صرفا هنر” دیگر واقعا هیچ ارزشی ندارد، چون به درد خود هنر هم نمی‌خورد.
اما همین اثر بی‌ارزش بر رفتار انسان‌ها تاثیر دارد، تاثیر این آثار هم در گفتار ما می‌گنجد. در این‌جا هنرمند برای خودش اثر خلق می‌کند، باید ببینیم این اثر چگونه تاثیرگذار است؟ می‌خواهیم بدانیم تولید آثاری از این دست، تاثیری بر رفتار، نگرش و ذهنیت مخاطب دارد یا نه؟ آن چه که برای بررسی این تاثیر استفاده کرده‌ایم، اغلب از منظر اسلام است، البته از آراء اندیش‌مندان مسلمان و غیر مسلمان هم در تکمیل این بحث استفاده شده است.
در متون کهن اسلامی که بعضا با محوریت هنر نگاشته شده‌اند، به هنر، به شکل امروزی خیلی پرداخته نشده و بیشتر بحث‌هایی همچون صنعت و حکمت هنر مطرح شده است. اندیش‌مندانی هم که اخیرا در باب هنر نظراتی داشته‌اند، بیشتر مباحث‌شان معطوف به هنر موسیقی و شعر بوده است؛ تاثیر، چرایی و چیستی این هنرها. در تقسیم‌بندی “هنرِ صرفا هنر” این بحث مطرح می‌شود انتزاعی‌ترین شکل هنر و صرفا هنر بودن به موسیقی نزدیک است(در این‌جا یک ارتباط دو سویه برقرار می‌کنیم. تمام مطالبی که اندیش‌مندان حاضر در باب موسیقی و شعر گفته‌اند را به سایر آثار هنری تعمیم می‌دهیم. چون بحث ما هنرِ انتزاعی شده‌است، می‌توانیم مطالبی که درباره‌ی شعر و موسیقی گفته شده برای دیگر هنرها نیز حائز اهمیت بدانیم.)
برای این‌که بدانیم چه طور اثر هنری تولید شده، تصویر شده یا سروده شده، بر رفتار انسان تاثیر می‌گذارد مطلبی را در باب ساختار ذهنی انسان عرض کنم. ساختار ذهنی انسان از دو بخش عقل نظری و عقل عملی تشکیل شده است، که بینش در عقل نظری و گرایش در عقل عملی است. کار عقل نظری تمیز نیک و بد است که در همه‌ی انسان‌ها مرز مشترکی دارد. همه‌ی انسان‌ها خوبی را دوست دارند و بدی را پس می‌زنند . وقتی بچه می‌خواهد دروغ بگوید دست و پایش می‌لرزد و وقتی راست می‌گوید خوشحال است. عقل عملی این طور نیست. گرایشی است با توجه به آن‌چه بر او گذشته در میزان تبعیت‌ش از عقل نظری. عقل عملی گرایشات انسان بر اساس میزان تاثیری است که عقل عملی از عقل نظری می‌گیرد. عقل نظری به وسیله‌ی حکمت، فلسفه و مباحث مبنایی قابل ارتقا و رشد است. می‌توان عقل نظری را با خواندن فلسفه و حکمت پرورش داد. اما عقل عملی برای این‌که در  کارکرد خودش به اعتلا برسد، یک برنامه‌ی عملی می‌خواهد و نقطه‌ی اعتلای کارکردش تبعیت ار عقل نظری است. اینجاست که کارکرد هنر بروز پیدا می‌کند. 

به اعتقاد اندیش‌مندان اسلامی که در حوزه‌های جدید‌تر صحبت کرده‌اند، هنر و دعا به طرز عجیبی کنار هم قرار دارند. آن‌ها معتقدند همان کارکردی که دعا برای تعالی بخشیدن به عقل عملی دارد، هنر هم دارد؛ که در ساده‌ترین حالت، کارکردش نرم خویی عقل عملی است. ایشان معتقدند با پرداختن به دعا، شعر و موسیقی عرفانی، موسیقی‌ای که انسان را به یاد تعالی بیاندازد (ما  این را به سایر آثار هنری تعمیم می‌دهیم. ممکن است در یک اثر سینمایی هم  این اتفاق بیفتد.) اگر موجب نرم خویی عقل عملی بشود، باعث تبعیت عقل عملی از فتوای عقل نظری در تصمیمات، اراده و نیت‌هایش می‌شود. اگر این این اتفاق نیفتد، عقل عملی از دو زیر مجموعه‌ی خودش یعنی غضب و شهوت پیروی می‌کند. اگر مواجهه‌ی انسان با اثر هنری، موجب نرم خویی عقل عملی وی نشود، عقل عملی به جای این که از عقل نظری تبعیت کند از زیر مجموعه‌های خودش شهوت و غضب پیروی می‌کند و مسیر اراده و نیتش در مسیر غیرالهی قرار می‌گیرد.

در بحث تاثیر دعا و هنر در نرم خویی عقل عملی؛ اندیش‌مندان حوزه‌ی هنر اسلامی اشاره‌ای می‌کنند که دعا به شکل خواندن باشد، یعنی دعای صرفا شنیداری را هم مورد نقد قرار می‌دهند و می‌گویند که خواندن دعا از شنیدن آن با صوت زیبا، بهتر است. به این علت که ممکن است خواندن زیبا حال کاذب ایجاد کند، این را برای هنر هم قائل هستند. ایشان معتقدند در مواجهه با یک اثر هنری، ممکن است در ظاهر به حال معنوی نیکو برسید، ممکن است در ظاهر باعث نرم خویی عقل عملی بشود؛ اما در هنر و خواندن دعا، بحث حال کاذب، اشک کاذب وجود دارد. برای همین می‌گویند دعایی که از روی متن خوانده می‌شود بهتر از هنر است. مطلبی اینجا وجود دارد که در کمال اعتماد به نفس این را نقد می کنم، چرا که در بحث دعا هم این بحث کاذب وجود دارد. آیت‌الله مجتبی تهرانیقائل‌ند به این که حال کاذب هم وجود دارد. ایشان در یکی از جلسه‌های درس‌شان می‌گفتند ممکن است در طول دوازده ماه حال نماز شب نداشته باشی ولی یک شب که مهمان‌ داری این حال دست بدهد. ایشان می‌گفتند این حال کاذب است، این اصلا شیطانی است. در بحث دعا هم همین طور است، ما بحث طلسم را داریم، دعانویسی‌های منفی را داریم. در واقع حال کاذب و هنر کاذب، موازی با هم اند.
تنها نقطه‌ی برتری دعا نسبت به آثار هنری در نرم خویی عقل عملی، بحث مبدا دعاست؛ که آن هم محل اشکال دارد(دعا‌های غیرمعتبر هم وجود دارد.) اما در باب دعاهای معتبر، مطمئن‌یم؛ چون مبدا تولید یک مبدا الهی است. می‌توانیم امیدوار باشیم نرم‌خویی‌ای که ایجاد می‌شود، نرم‌خویی کاذب نباشد که اگر بخواهیم معادل‌ش در هنر را در نظر بگیریم به جمله‌ی زیبایی از حجت‌السلام پناهیان می‌رسیم که «هنری متعالی است، که تولیدکننده‌ی آن عارف باشد.» در واقع می‌توان این‌گونه در نظر گرفت که اثر هنری‌ای که توسط هنرمند عارف تولید شده باشد، به اندازه‌ی دعایی که از بزرگی به دست ما رسیده، می‌تواند در نرمخویی عقل عملی موثر باشد.
ویژگی دیگری که هنر نسبت به دعا دارد، این است که هنر می‌تواند به کسانی که به لحاظ روحی و استعدادهای معنوی در درجات پایین‌تری هستند، کمک کند. در آیه ۲۵ سوره بقره می فرماید: اللَّهُ وَلىِ‏ُّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ  وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلىَ الظُّلُمَاتِ  أُوْلَئكَ أَصْحَبُ النَّارِ  هُمْ فِيهَا خَلِدُون. خدا ياور مؤمنان است. ايشان را از تاريكي‌ها به روشنى مى‏برد. ولى آنان كه كافر شده‏اند طاغوت ياور آن‌هاست، كه آن‌ها را از روشنى به تاريكي‌ها مى‏كشد. اينان جهنميان‌ند و هم‌واره در آن خواهند بود. اگر بخواهیم این آیه را تحت‌الفظی معنی کنیم این‌گونه می‌شود که کافرین در نور هستند و به سمت ظلمت می‌روند و مومنین در ظلمت هستند به سمت نور می‌روند؛ ولی این‌طور نیست. این آیه دقیقا اشاره می‌کند به حد نور و ظلمت وجودی انسان‌ها. یعنی آن ظلمتی که یک مومن در آن هست و به سمت نور می‌رود از آن نوری که کافر در آن است نورانی‌تر است. از این استفاده می‌شود که اثری هنری که کمک می‌کند به نرم‌خویی عقل عملی، برای کسانی قابل استفاده‌تر است که می‌‌خواهند از ظلمات اولیه به سمت نور بروند.
می‌شود اثر هنری را طوری خلق کرد که به درد انسان‌ها و نفس‌هایی که در سطوح پایین‌تری هستند بخورد، به قول جمله‌ای که می‌گوید خوب‌ها را شما عالی کنید، بدها را ما خوب می‌کنیم. کسی درباره‌ی تولید اثر هنری‌ش می‌گفت من به آدم‌ها‌یی که خوب هستند و می‌خواهند عارف شوند، کاری ندارم؛ این‌ها دست شما علمای دین باشند، ما می‌رویم آدم‌هایی که مثل خودمان پرت و پلا هستند را یک پله بالا می‌آوریم. این کارکردی ست که آثار هنری می‌تواند نسبت به دعا داشته باشد، به شرطی که تولید‌کننده‌ی آن به درجه‌ای از خلوص و عرفان رسیده باشد.
بحث آخر در باب تاثیر آثار هنری بر رفتار انسان‌ها است. در بخش عقل عملی و رفتار انسان‌ها سه نوع رفتار داریم:
۱- اعمال ارادی که بر مبنای تصمیم، اراده و آرمان شکل می‌گیرد. من الان تصمیم می‌گیرم که این میکروفون را پایین بیاورم که صدایم بهتر بشود… چیزهایی که من برای‌شان فکر کردم، تصمیم گرفتم و انجام می‌دهم.
۲- اعمال ناخودآگاه مثل پلک‌زدن یا ضربان قلب که فیزیولوژیک هستند.
۳- بخشی از رفتارها هستند که رفتارهای نیمه خودآگاه یا نیمه ارادی‌اند. مثلا الان نزدیک است این خودکار بیفتد، من ناگهان می‌گیرم‌ش که نیافتد. من به این فکر نکرده‌ام. یا وقتی نزدیک است دری بسته شود، شما گوش‌تان را می‌گیرید، یا می‌پرید در را می‌گیرید. یا در مثال‌های دینی؛ پنجره باز می‌شود، جنس مخالف در را باز می‌کند، چشم می‌رود یا چشم برمی‌گردد، این کاملا در لحظه است. در این بخش اعمال نیمه خودآگاه تاثیر دارد. یعنی بحثی که خیلی جدیدتر امروزه مطرح می‌شود این است که هنری که مصرف می‌کنیم یا هنری که هنرمندان تولید می‌کنند، مخاطب را به الهیات، به متعالیات و به نیکی‌ها هدایت می‌کند، در اعمال نیمه خودآگاه انسان‌ها تاثیر الهی دارد.
کسی که با اثر هنری الهی در ارتباط است، اثری را گوش می‌‌دهد، اثری را می‌بیند که او را به یاد خدا می‌اندازد، به یاد محبت می‌اندازد، به یاد فطرت‌ش می‌اندازد، در اعمال نیمه خودآگاه‌ش تاثیر غیر ارادی دارد و بالعکس، تاثیر اعمال نیمه خودآگاه غیر الهی دارد.

سوالات و نظراتی که در جلسه ارائه از جانب مخاطبین مطرح شد:
شما از هنرمندان مسلمان گفتید. تکلیف هنرمندان غربی مانند پیکاسو و … که آرمان‌های بزرگی نیز داشته‌اند در بحث شما چیست؟
بزرگ‌زاده: در عالم هنر، هنری ممکن است از کسی تولید شود و به درد کس خاصی بخورد. با توجه به ظرفیت‌های وجودی آن شخص، ممکن است قدری او را جلو ببرد. مطلب دوم این‌که، چون فضا در هنر غرب کاملا فضای متفاوتی است، آن فضا فتواهای خودش را می‌طلبد. یعنی شاید در دنیای غرب پابلو پیکاسو یک عارف باشد و به این که حداقل به انسان‌ها بفهماند که جنگ‌طلبی خوب نیست، کمک کند. برای آدمی در سطحی این، گزاره ی خوبی است.
منظورتان به طور روشن از بحث توجه به فطرت آدمی در نسبت با آثار هنری است؟
بزرگ‌زاده: نکته‌ای که در ادامه‌ی بحث بود و حذف شد این بود که امروز بسیاری از آثار هنری هستند که تولید می‌شوند و از مرز عقل عملی هم گذشته‌اند، یعنی فتواها و اصول عقل عملی را مثلا با بحث نسبیت، را زیر سوال برده‌اند. من عرض کردم که شهوت و غضب زیرمجموعه‌های عقل عملی است. بسیاری از نگرش‌های منحط، متاسفانه با استفاده از ابزار هنر شهوت و غضب را برده‌اند زیرمجموعه‌ی عقل نظری یعنی فطرت را هم زیر سوال برده‌اند. چیزهای فطری خیلی ساده را. فمینیست‌ها مسایل فطری زن را زیر سوال برده‌اند و اصلا قبول ندارند. متاسفانه این اختلاط به وجود آمده است. همین که شما فرمودید درست است، اگر ما به همان فطرت دست‌نخورده‌ی آدمی برگردیم، کاملا با عقل نظری مرز مشترک دارند.
طبق بحثی که فرمودید آیا ما تعریف دقیق از هنر داریم؟
بزرگ‌زاده: خیلی بحث سختی را مطرح کردید. من در متنی که داشتم سعی داشتم  هنر را تعریف کنم اما خیلی سخت است. یعنی تعریف قولی یک کلمه، یک شی برمی‌گردد به ارسطو، و جدی‌ترین شاگرد کتابی ایشان ابن‌سینا هم این را قبول نکرد. الان هم اکثر اندیش‌مندان قائل‌ند که در تعریف یک موضوع باید به چیستی‌ها، کاربرد‌هایش، و … خیلی باید جزئی بشویم و یک شی را لغتی نمی‌توان تعریف کرد، چه برسد به هنر که یک بازه‌ی خیلی وسیع از سیاه تا خاکستری دارد. این قابلیت وجود دارد که مولفه‌هایی وضع شود که بتوانیم هنر را سنجش کنیم، ولی باز همین سنجش ما در جوامع، مختلف است. اگر بخواهیم نمره‌ی خوب و بد بدهیم به یک اثر یا درجه‌ی متعالی و دون، خود آن اثر هنری هم ممکن است در جوامع مختلف تعریف‌های متفاوتی بگیرد؛ اما به طور خاص می‌توانیم بگوییم این اثر هنری به دلیل این‌که عقل عملی را به سمت سرکشی از فتوای عقل نظری می‌برد، تاثیرش بر رفتار انسان تاثیر شیطانی است. می‌توانیم این مرزبندی را پیدا کنیم ولی باز هم قطعیتی ندارد، یعنی یکی مانند من و دیگری مانند یکی از حضرات معصومین. ممکن است برای هر دو نفر، دو اثر هنری لازم باشد تا این‌که هدایت‌شان کند.
به نظر می‌رسد تلاشی در جهت تحقیقی خوب برای این کار شده است. در تحقیقات به چیزی مثل این رسیدید که از زبان ائمه توصیه‌ای غیر از شعر برای خلق اثر هنری دیگری داریم؟ مثل توصیه به موسیقی به نقاشی به مجسمه‌سازی؟
بزرگ‌زاده: برای پرفورمنس آرت داریم. در روایت داریم که یک روز یکی از معصومین روی زمین خط‌های نامنظم می‌کشیدند. یکی از ایشان پرسید که یابن رسول الله این‌ها چیست؟ می‌فرمایند هزاران راه وجود دارد ولی راه راست یکی است. یا مثلا پیامبر با یکی از اصحاب زیر درخت خوابیده‌اند به درخت می‌زنند برگ‌ها می ریزد، بعد می‌فرمایند که نماز گناهان را مثل برگ می‌ریزد.
به جز این که حضرات معصومین در نقش هنرمند ظاهر شوند، توصیه به این کار چه؟ مثلا به کسی گفته باشند شما موسیقی بنواز برای عده‌ای که حظی ببرند و تاثیری در اعمال و رفتارشان حاصل بشود یا چیزهایی شبیه به این؟
بزرگ‌زاده: من ندیدم. در حد شعر بوده. البته چیزی که در بحث عرفان ابن‌عربی تحت عنوان تحریم مجسمه‌سازی وجود دارد این بحث مطرح می‌شود که کسی که تجسم می‌کند انسان را، یک موجود زنده را (این یک ریشه‌ی دیگری دارد از این‌که انسان بخشی از وجود خالق است. خداوند انسان را خلق می‌کند با بخشی از وجود خودش. این توانایی خلاقیت در وجود انسان هم هست منتها انسان این ایراد را دارد که وقتی یک خلق نیمه‌کاره‌ای می‌کند، جسم را تولید می‌کند در معاد از او می‌خواهند که روح در او بِدَم! چون توانایی‌ش را ندارد مورد عذاب واقع می‌شود. چون بحث این چنینی در تجسم بخشی وجود دارد کمتر به آن پرداخته شده) ولی در دنیای امروز مسایل فقهی عوض شده و خیلی بازتر هم عمل کرده‌اند. مثلا فتوای مقام معظم رهبری درباره‌ی مجسمه‌سازی که خیلی‌ها روی آن مصرند که ساختن بدن انسان حرام است، ایشان می‌گویند که بسازید، یک قطعه‌ای را کم بگذارید و اگر خیلی به کارتان لطمه می‌زند قطعه‌‌ای از آن را بدهید بچه‌ای غیرمکلف بگذارد. یعنی معلوم می‌شود بحثی فقهی‌ است که با توجه به شرایط روز می‌تواند شرایط‌ش عوض شده باشد.
در تدوین این بحث به نظرات چه کسانی رجوع داشته‌اید؟
بزرگ‌زاده: اندیش‌مندانی که در مباحث اسلامی در این بحث از نظرات‌شان استفاده شد: آیت‌الله جوادی آملی، محی‌الدین ابن عربی، نصرالله حکمت و حاج‌آقای تهرانی و از بین اندیش‌مندان دیگر نیز گادرنر، و جنسن مورد توجه بوده‌اند.

مجید بزرگ‌زاده
نوشته شده توسط

مجید بزرگ‌زاده

مجید بزرگ‌زاده، متولّد سال ۱۳۶۵ و
فارغ‌التّحصیل رشته‌ی کارگردانی انیمیشن
از دانشگاه تربیت مدرّس است. او تجربه‌های
هنری گوناگونی را در کارنامه‌اش ثبت کرده، که
در چهار حوزه‌ی کلّی تالیفات، مسئولیّت‌ها،
تولیدات و تدریس طبقه‌بندی می‌شوند؛
مثلاً نوشتن کتاب «سنگ، کاغذ، گلوله»
ازجمله‌ فعّالیت‌های تالیفی او
محسوب می‌شود. در میان آثار
و تولیدات او با قالب‌های
متنوّعی مواجه می‌شویم؛
ازجمله موشن‌گرافیک،
مستند، مصاحبه،
پوستر و‌...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *