در سال ۸۵ اندیشه و طرح به وجود آوردن عروسکهای دارا و سارا به وجود آمد. من این را بهمثابۀ یک صورت مسئله با مدیرعامل کانون پرورش فکری مطرح کردم که ایشان هم پسندیدند و قرار شد من سال ۸۵ یکی از ماموریتهایم تولید عروسکهای متناسب با جامعه اسلامی باشد. آن موقع عروسکها اسم هم نداشتند و طرحی تحت عنوان «عروسک ملی» مطرح شد، که من بعداً اسم دارا و سارا را برای آنها انتخاب کردم.
دلیل آنکه من این بحث یعنی «آسیبشناسی انتقال فرهنگ دفاع مقدس در ایران و جهان» را انتخاب کردم این است که چرا ما با داشتن این فرهنگ سترگ و بزرگ ایران اسلامی، شیعه و نیز عملهای انسانی بسیار بسیار بزرگ درست مانندمغازهداری شدیم که میلیاردها جنس در مغازهاش دارد ولی سر ماه هزار تومان فروش و سود ندارد. چرا؟ چه مشکلی ما داریم؟ آیا مشکل از اصل فرهنگ است؟، آیا مشکل از روش مغازهداری ماست؟ جای مغازه را اشتباه انتخاب کردهایم؟... وسط سرمای قطب شمال داریم بستنی آلاسکا میفروشیم؟ مشکل کجاست و از کجا ناشی میشود این مشکل اساسی که این همه انرژیها گذاشته میشود مخصوصا در سیستم دولتی و رسمی و سیاسی خودمان و اینقدر خروجیهای کم گرفته میشود. پس جواب چیست؟
از امتیازات هر مکتب اندیشه ای و هر دستگاه فکری آنست که در مواجهه با پدیده ها و اشیاء عالم، فقط نقشی مصرف کننده و منفعل نداشته و بتواند با شناخت تحلیلی آن پدیده، نسبت آن را با انسان مشخص نماید. البته بدیهی است که پیش از آن باید نسبت انسان را با عالم و جایگاه و نقش او را در نظام هستی تبیین نموده باشد. پس هر مکتب فکری که بتواند با نگاهی جامع، مقولات و پدیده های بیشتر و جدیدتری را تحلیل نموده و آنها را در جهت غایات خود تسخیر نماید از قابلیت و قدرت بیشتری برای تکامل و بقا برخوردار است. و لازمه آن هم اینست که برای شناخت پدیده ها ابتدا نظر به ماهیت و ذات آنها داشته باشد نه فقط کارکرد و کاربرد آنها.
مسالهی معماری مسجد، مسالهایست که در چند روز اخیر، به طور جدیتر چند ماه اخیر، و در واقع به واسطهی انقلاب اسلامی در چند سال اخیر جدیتر گرفته میشود.
این تصویر چه میتواند باشد؟
یک دفتر معماری نیویورکی طرحی برای یک مسجد در امارات متحده عربی دادهاست. استودیویی که احیانا بطری مشروب هم طراحی کرده، مسجدی میسازد که امام جماعتش در ارتفاع بلندتر از مامومها و در یک پرسپکتیو خاصی قرار می گیرد. طرحهای دیگری که میبینید طرحهایی هستند که برای مسابقه مسجد جامع کوزووو اخیرا ارائه شدهاند و سایر طرحهایی که گاهی به لحاظ فرم آشناتر است و شاید بیشتر هم مورد پسند برخی دوستان قرارگیرند.
عکسها رد پای ذهن ما، آیینههای زندگانی ما و انعکاسهایی از قلبهای ما هستند. خاطرات منجمدی که اگر بخواهیم میتوانیم آنها را برای همیشه نزد خود در خاموشی و سکوت نگاه داریم. عکسها نه تنها جایی را که در آن بودهایم ثبت میکنند، به راهی که شاید به آن خواهیم رفت نیز اشاره میکنند، چه بدانیم و چه ندانیم. بی تردید باید مرتبا با آنها گفتوگو کنیم و به رازهایی که زندگی درون عکسها میتوانند بگویند گوش فرادهیم.
میخواهیم با رویکرد تحلیل روانشناختی راجع به، آثار هنری و به صورت تخصصیتر عکس صحبت کنیم و اینکه آثار هنری چه حرفهایی میتوانند برای ما داشته باشند. در واقع سالهای زیادیست که در روانشناسی بخشی به نام هنر درمانی اضافهشده است که این هنردرمانی استفاده از هنر برای درمان است. بر اساس اصلی از روانشناسی به نام کاتارسیس یا همان تخلیهی هیجانی، هنر فینفسه میتواند به عنوان یک ابزار درمانی، تشخیصی، احساس بهتری در انسان به وجود بیاورد و برای همین خلق اثر هنری به نوعی یک درمان محسوب میشود و یک حال خوش محسوب میشود. برای همین به عنوان ابزاری کمکی در درمانها و مشاورههای روانشناختی از هنر به این معنا استفاده میشود. اما از طرف دیگری اگر بخواهیم به موضوع نگاه کنیم این است که آیا این آثار هنری میتوانند از درون هنرمند چیزهایی را در اختیار ما قرار بدهند؟ در واقع اینجا ما شاید میخواهیم بیشتر روی این بخش از موضوع صحبت کنیم: هنر و به ویژه عکس چه اطلاعاتی را میتواند از هنرمند یا یک فرد عادی که با هنر سر و کار دارد در اختیار ما بگذارد. یعنی آن خالق اثر هنری و به صورت تخصصی یا به صورت عمومی. چون عکس به هر حال مدیومیست که فقط متخصصین آن را خلق نمیکنند، هنری است سهل و ممتنع که میتواند به عنوان ابزاری بیانگر، -ابزاری که از درون ما حرفهایی را دارد- اطلاعاتی را در اختیارمان برای خودشناسی در بخش درمان و تحلیل روانشناختی برای کمک به شناخت بهتر ما بگذارد. در واقع اطلاعاتی را بدهد که ما راجع به آن صحبت خواهیم کرد.
موضوعی که خدمتتان ارائه میکنم به نام «عیسی مسیح، سوپراستار یا ستارهی سینما» است. مقصودم تصویر حضرت عیسی مسیح (ع) در سینما است. فیلمهایی که به حضرت عیسی (ع) میپردازد را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. دستهی اول فیلمهایی هستند که مستقیم به حضرت عیسی (ع) و زندگی آن حضرت میپردازند. این فیلمهای عمدتا توسط مسیحیان ساخته میشود. کسانی که به آن حضرت معتقد هستند. ولی فیلمهای دیگری نیز هستند که به صورت سمبلیک و نمادین به حضرت عیسی (ع) میپردازند و تعدادشان خیلی بیشتر است. این فیلمها عمدتا توسط یهودیانی ساخته میشود که به حضرت عیسی (ع) اعتقادی ندارند و قصد توهین به آن حضرت را دارند. بنده میخواهم اختصاصا در رابطه با این فیلمها صحبت کنم.
حدود ۸۰ تا۹۰ مورد از این فیلمها را تا کنون شناسایی کردهام. البته این روش، روش سمبلیک، خیلی زیاد در سینما استفاده میشود. مثلا قصهی صهیونیسم را به صورت سمبلیک بیان میکنند یا قصهی منجی را بهصورت سمبلیک بیان میکنند. از فیلمهای واضح در این وادی، مثلا ماتریکس که شما هم متوجه میشوید، یک منجی عالم بشریت را به صورت سمبلیک بیان میکند. فیلمساز نشانههای واضحتری را نیز در فیلم گذاشتهاست. مثلا zion در فیلم است، بختالنصر هم جز شاهان بابل بودهاست که در کتاب مقدس ذکر او آمده است و نشانههای دیگری که در فیلم هست. ولی شاید کسی متوجه نشود که مرد عنکبوتی هم یک فیلم سمبلیک است و دارد به مسألهای توراتی میپردازد و قصهی منجیاست که خودش هم نمیداند که منجی است و مردم را نجات میدهد. نمیتواند ازدواج کند، پدر و مادرش معلوم نیستند، با دجال درمیافتد و او را میکشد و نشانههایی که در این فیلم وجود دارد. قسمت اول مرد عنکبوتی نشانههای یهودی دارد. قسمت دوم آن نشانههای مسیحی دارد. یعنی نشانههای منجی مسیحی دارد که پیتر پارکر (مرد عنکبوتی) جلوی قطاری را میگیرد. اصلا نمیدانیم که دارد به کجا میرود یا اصلا این اتفاق در کجا اتفاق میافتد. در این سکانس حالتی شبیه مصلوبشدن به او دست میدهد و مصلوب میشود و مردم او را روی دستشان پایین میآورند. حتما تابلوهایی از پایینآوردن جسد حضرت مسیح دیدهاید.
میخواهم درباره هنر اسلامی بحث کنم. دغدغهای بوده است که سالها حقیر با آن درگیر بودهام و فکر میکنم شما هم به طرق دیگر با آن درگیر بوده و هستید. پس از یک سری کنکاشها و بررسیها به پاسخی نسبی رسیدم. این پاسخ نسبی را در یک ساحت ارائهی علمی، اسمش را "طرح مسئله" گذاشتهام. یعنی یک نظریهی کامل یا یک بیان تئوریک کامل نیست. یک مسئله را مطرح می کنم. یعنی مواجهتان با صحبتهای حقیر طرح یک مسئله باشد.
موضوع صحبتم «جنگ این واژهی مظلوم» است. احتمالا این جلسه، برنامهای چالشی خواهد بود. حتی اگر فرصت به چالشی شدن بحث هم نرسد، همین که الآن بحثی را در حلقه هنر آوردهام و به ذهن دوستان میرسد که ربطی به هنر ندارد و موضوع تئوری دینی است برای من کافی است. البته من یک سرفصل به کارم اضافه کردم «کندوکاو مفهوم جنگ با رویکرد تولید محتوا برای آثار هنری» تا در این جلسه هم بگنجد. اگر از این زاویه به موضوع نگاه شود، انشاالله قابل تحمل خواهد بود.
من الآن میخواهم کار خطرناکی انجام دهم. دارم پا در کفش علما میکنم. دارم به وادیای وارد میشوم که یا معمولا اجازه نداریم در آن وارد شویم، بهخاطر اینکه دانش کافی آن را نداریم. لیکن دغدغههایی که در طی سالها، در من بهوجود آمده باعث شدهاست که من این خطر را بپذیرم و حتی احتمالا نقدهای بسیار سنگین دوستان دلسوز بسیار مؤمن و معتقد را برانگیزم. من نمیخواهم پا در کفش علما بکنم ولی در اینجا بهخاطر هدفی که دارم مجبورم. ظاهر قضیه این است که من دربارهی تفسیر، آیات و روایات صحبت میکنم، اما باطن قضیه یک کار روانی است. از همین الآن هم دارم میگویم که دارم یک کار روانی برای دوستان انجام میدهم، دربارهی مفهومی که در ذهن همهی ما شکل گرفتهاست. من امروز میخواهم آن شکل را بشکنم. فقط میخواهم بشکنم و نمیخواهم چیزی را به کسی ثابت کنم.
مسئلهای که دغدغهای در دوران دانشجویی در رشتههای هنری و بعد از آن است، این است که اگر ما تقسیم هنر به هنرهای کاربردی و هنرهای زیبا را بپذیریم، تکلیف هنر کاربردی و هنرمندی که آن اثر را خلق میکند مشخص است؛ هدفش این است که تاثیری که کارفرما خواسته یا آرمان خود هنرمند است یا ایده یا پیامی که میخواهد، منتقل کند. اما آثاری که در حیطهی "هنرهای زیبا" هستند و عنوان "هنر برای هنر" بر آنها اطلاق می شود، رفتارشان با انسانها هنوز جای سوال دارد. در این دسته، شاید دغدغه هنرمند تاثیرگذاری بر مخاطب نباشد، اما چه دغدغهی هنرمند باشد چه نباشد، به صورت مستقیم بر رفتار وی تاثیر میگذارد و این مسئولیتی را در شما ایجاد میکند.
علت اینکه کلمهی "هنر برای هنر" را انتخاب نکردم و "هنرِ صرفا هنر" را جایگزین کردم این است که حداقل هنر برای هنر حداقل درد هنر میخورد! یعنی اثری است که اگر پیام و کاربردی نداشته باشد، حداقل در پیشبرد تاریخ هنر موثر است. اما در این بحث از "هنر برای هنر" یک گام پایینتر آمدیم. "هنرِ صرفا هنر" حتی به پیشبرد تاریخ هنر هم کمک نخواهد کرد. آثاری که هنرمند برای دل خودش خلق کرده است، یا کپی دست چندمی است از سی سال گذشتهی هنر غرب یا شرق. کسانی که قائلند هنر برای هنر ارزشی ندارد، "هنرِ صرفا هنر" دیگر واقعا هیچ ارزشی ندارد، چون به درد خود هنر هم نمیخورد.
با بحثی که خودم به آن بسیار علاقه دارم در خدمت دوستان هستم. بحث وسایل آشپزخانه و فرهنگ تغذیه. می خواهیم ببینیم این دو چه تاثیری بر روی همدیگر دارند و این بحث چه اهمیتی دارد.
پیرامون ۴ مطلب با هم صحبت می کنیم: ۱.مصادیق فرهنگی یا فرهنگ غذایی ۲. غذاهای ایرانی ۳.تولیدات موجود در بازار ۴. تحلیل و بررسی موردی تولیدات موجود در بازار تغذیه از مصادیق بارز فرهنگی یک قوم و ملیت است و در برخورد با یک قومیت جدید یکی از اولین مسائلی که ما را به خود جذب میکند بحث تغذیه است. تغذیه با خودش آداب، رسوم و سنتهایی را به همراه دارد. معانی بسیاری در جامعهی بشر وجود دارد که بهوسیلهی تغذیه و پخت و ارائهی غذا خودشان را نشان میدهند و متجلی میشوند.
صحبت من پیرامون بستهبندی بر پایهی اوریگامی است. نمیدانم چقدر با اوریگامی آشنایی دارید. من آن را کاغذبازی مینامم. بازی با کاغذ هنری است که از سالها پیش وجود داشتهاست. شروع این هنر از چین است، برخلاف فکری که امروزه وجود دارد و سرمنشا آن را ژاپن میدانند. قدمت این هنر هم بسیار زیاد است. به زمانی باز میگردد که کاغذ توسط چینیها اختراع شد و شروع بهره بردن از این هنر هم به همین زمان بازمیگردد.
موضوعی که خدمتتان ارائه میدهم راز گرههای اسلامی است. این موضوع را حدود یک ماه پیش در همایش سازههای سنتی با محوریت گنبد در دانشگاه تربیت مدرس ارائه دادیم. گفتار امروز براساس همان مقاله است. نام آن مقاله «گرههای چندزمینه براساس پیچیدگی بستر غیر مسطح» بود. این کار براساس یک طرح پژوهشی است که در استودیوی پنجاوهفت در حال انجام است. استودیوی پنجاوهفت، استودیوی جوانی است که حدود یک سال و نیم است که کار خود را شروع کردهاست. تمرکز اصلی گروه روی طراحی معماری است. البته در عموم عرصه دیزاین هم فعالیت داریم. کار پژوهشی نیز در کنار کارهای طراحی در برنامهی کارمان است. رویکرد گروه این است که هم کار پژوهشی انجام دهد و هم کار طراحی.
کسانی که در ایران بهدنیا آمدهاند و در ایران زندگی کردهاند امکان ندارد که گرهها را در بناهای مختلف ندیدهباشند. پس احتمالا همهی شما گرهها را دیدهاید و با آن آشنایی بصری دارید. گرهها، الگوهای هندسی بسیار پیچیدهای هستند که در همدیگر گره خوردهاند و یک بستر را میپوشانند. معمولا ما در برخورد اول با گرههای هندسی، گیج میشویم ولی وقتی دقیق تر میشویم و با دقت به آنها نگاه میکنیم میبینیم که در گره در پشت خود، منطق هندسی مشخصی دارد
مجموعه پوسترهای «تا قاف» آتلیه طراحی گرافیک سهدرچهار، در اولین جلسه دور جدید حلقه هنر، با حضور هنرمندان و علاقهمندان هنر و حوزه گرافیک تبلیغاتی، به نمایش درآمد و پس از آن در حلقه گفتگو و پرسش و پاسخ حلقه هنر مورد توجه قرار گرفت. آتلیه سه در چهار در تلاشی خودانگیخته و در امتداد نگاه مجموعه ما میتوانیمهای مرحوم حسین سخا، اقدام به طراحی مجموعه تا قاف با محوریت معرفی هنرمندانه دستآوردهای جمهوری اسلامی ایران در دهههای اخیر کرده است.
مجموعه کلاژ نقاشیهای «طبیعت پنجم» پروانه دلفانی در بیستمین جلسه حلقه هنر در آستانهی بهار آفرینش یعنی حلقه هنر نوروزی، با حضور هنرمند، کارشناسان حلقه و علاقهمندان هنر و حوزه نقاشی و کلاژ، به نمایش درآمد و پس از آن توسط کارشناسان حلقه هنر تحلیل و بررسی شد. کلاژ-نقاشیهای دلفانی حاصل ساعتها زحمت و دقت هنرمند هستند که در طی جستجویی آکادمیک برای همنشیتی رنگهای نامتجانس در دل طبیعت به دست آمدهاند. دلفانی با خشککردن و چسباندن الیافهای طبیعی گلها و درختان در ترکیببندیهایی برگرفته از نقوش و هندسه اسلامی ایرانی علاوه بر پاسخگویی به چالش تکنیکی مورد نظر خود، آثاری با هویت بومی خلق کرده است.
فیلم داستانی کوتاه «لکه» به کارگردانی محمدباقر مفیدیکیا در هجدهمین جلسه حلقه هنر، با حضور کارگردان و جمعی از عوامل ساخت فیلم، کارشناسان حلقه و علاقهمندان هنر و سینما، اکران شد و پس از آن توسط کارشناسان حلقه هنر تحلیل و بررسی شد. لکه فیلم کوتاهی داستانی با موضوعی سیاسیست که به روایت بخشی از تاریخ نزدیک کشور یعنی وقایع پس از فتنه سال ۸۸ در قالب درامی خیالی میپردازد.
مجموعه «نقاشیهای عاشورایی» حسن روحالامین در هفدهمین جلسه حلقه هنر، با حضور هنرمند، کارشناسان حلقه و علاقهمندان هنر و حوزه نقاشی، و به خصوص نقاشی عاشورایی و آیینی به نمایش درآمد و پس از آن توسط کارشناسان حلقه هنر تحلیل و بررسی شد. این نقاشیها هر کدام در طول چند سال و با رویکردی خاص از سوی نقاش، در ابعادی بسیار بزرگ و با تکنیک رنگ روغن روی بوم قلم زده شده اند که خود هنرمند آن را نقاشی به مثابه روضهخوانی قلمداد میکند.
مجموعه «سرامیکهایی با مضامین عاشورایی» اثر افهام مشهور در پانزدهمین جلسه حلقه هنر، با حضور هنرمند، کارشناسان حلقه و علاقهمندان صنایع دستی و هنرهای تجسمی به نمایش درآمد و پس از ارائه توسط هنرمند، با حضور کارشناسان حلقه هنر تحلیل و بررسی شد. سرامیکهای عاشورایی مشهور، خوانشی نو از نقشمایه پنجه مقدسی ست که به طور آیینی با حماسه عاشورا و دلاوریهای حضرت عباسبن علی (ع) متقارن شده است.
مجموعه مجسمههای «نقش اتفاق بر صورت سنگ» اثر الهه پیرغیبی در چهاردهمین جلسه حلقه هنر، با حضور هنرمند، کارشناسان حلقه و علاقهمندان هنرهای تجسمی به نمایش درآمد و پس از آن توسط کارشناسان حلقه هنر تحلیل و بررسی شد. نقش اتفاق بر صورت سنگ، تلاشی در آشکارسازی صورت تکاملی قطعات سنگ است و هنرمند در رسیدن به این منظور سعی بر ایجاد کمترین دخل و تصرف در صورت طبیعی سنگ را دارد.
مجموعه پوستر «تا قاف» اثر استودیو سه در چهار، در بیست و سومین جلسهی حلقهی هنر به نمایش درآمد و با حضور تیم طراحی، یحیی نوریان به عنوان مجری جلسه، و ارائهی نظر حضار مورد نقد و بررسی قرار گرفت. مجموعهی «تا قاف» با هدف معرفی دستآوردهای جمهوری اسلامی ایران تولید شده است
مجموعهی «طبیعت پنجم» اثر پروانه دلفانی، در بیستمین نشست حلقهی هنر با حضور هنرمند به نمایش درآمد و با حضور ناهید خالو احمدی به عنوان کارشناس حلقه مورد نقد قرار گرفت. مجموعهی آثار «طبیعت پنجم» با هدف معرفی و شناخت رنگهای طبیعت شکل گرفته است و در پی بیان اهمیت شناخت رنگهای طبیعی است.
فیلم داستانی «لکه» به کارگردانی محمدباقر مفیدی کیا در هجدهمبن جلسه حلقه هنر ارائه شد و سپس با حضور کارشناسان حلقه هنر، حبیبزاده، آسودگان و امبرخانی در نقش مجری کارشناس، مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
مجموعه «نقاشیهای عاشورایی» حسن روحالامین در هفدهمین جلسه حلقه هنر ارائه شد و سپس با حضور کارشناسان حلقه هنر، دکتر حبیب الله صادقی، دکتر پروانه دلفانی و مجید بزرگزاده در نقش مجری کارشناس، مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
مجموعه سرامیکهای عاشورایی افهام مشهور در جلسه پانزدهم حلقهی هنر ارائه شد و سپس با حضور نگار کفیلی، پژوهشگر هنر، فاطمه خیر، نقاش و سارا اکبری نقاش و فعال هنرهای تجسمی مورد نقد و بررسی قرار گرفت. مشهور در ارائه خود ابتدا به کلیاتی در مورد نقوش سمبلیک و به خصوص نقش پنجه در هنرهای سنتی ادیان پرداخت و سپس نمونه آثار خود را ارائه داد.
مجموعه مجسمههای «نقش اتفاق بر صورت سنگ» اثر الهه پیرغیبی در چهاردهمین جلسه حلقه هنر، به نمایش درآمد و سپس با حضور فاطمه حاج حیدری، مهناز علیخانی، ناهید خالو احمدی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نقش اتفاق هایی که به گفتهی هنرمند، تلاشی در آشکارسازی صورت تکاملی قطعات سنگ است و هنرمند در رسیدن به این منظور سعی بر ایجاد کمترین دخل و تصرف در صورت طبیعی سنگ را داشته است.
مجموعه تصویرسازیهای مطبوعاتی عرفان (محمدرضا) محمدیآذر در جلسه سیزدهم حلقهی هنر ارائه شد و سپس با حضور محمدصابر شیخرضایی، تصویرگر و گرافیست و علی حیاتی، گرافیست مورد نقد و بررسی قرار گرفت. محمدیآذر در ارائه خود علاوه بر سه مجموعه داستان کوتاهی که به حلقه آورده بود برخی تصویرسازیهای پراکنده مطبوعاتی خود را نیز نمایش داد. او همچنین داستانهای تصویرسازیها را روی سن حلقه هنر خواند و نیز مژده انتشار کتابی از بخشی از تصویرسازیهای حجمی خود را در آینده نزدیک داد.
در دوازدهمین حلقهی هنر، آتلیه سه در چهار با دستی پر به حلقه آمده بود. این گروه طراح سه مجموعه از بیلبوردهای شهری خود را با عنوان «جای شهدا خالی نیست» برای ارائه در نظر گرفته بود، مجموعهای شامل سه مجموعه اثر به نامهای: «جنگ،کار، تا پیروزی»، «ادامه دارند هنوز...» و «پول، سرمایهی ایرانی نیست». در ارائه این آثار، پنج تن از اعضای آتلیه سهدرچهار بر روی سن آمدند و هر کدام نکاتی را پیرامون کارها یادآور شدند. حلقهی تحلیل نیز با حضور شعیب حسینی به عنوان مجری-کارشناس و محمد حسین نیرومند و مهرداد کشتیآرا از اساتید گرافیک در دانشگاه به عنوان تحلیلگر آثار شکل گرفت.
سه انیمیشن جذاب و خوشساخت از هادی محمدیان در جلسه یازدهم حلقهی هنر به نمایش درآمد و سپس با حضور کارشناسان عرصه انیمیشن و سینما مورد نقد و بررسی قرار گرفت. اگرچه انیمیشنی که برای نمایه به حلقه هنر آورده شده بود انیمیشن کوتاه «آیکیو-۱۷۰» بود اما به درخواست کارگردان انیمیشن کوتاه «پرواز تا بینهایت» و نیز بریدهای چنددقیقهای از سریال بلند انیمیشنی «بینا و دینا» نیز در حلقه هنر یازدهم به نمایش درآمد و حلقه تحلیل با حضور کارشناسان، بهرام جوانرودی، انیماتور حرفهای کشور با بیش از دو دهه سابقه در تولید انیمیشن و نیز وحید امیرخانی، کارگردان به هر سه اثر به نمایش درآمده پرداختند. اداره جلسه تحلیل و بررسی توسط صادق لطفیزاده فعال در عرصه گرافیک و جلوههای ويژه صورت گرفت.
مجموعه پوسترهای «بیداری»، با موضوع مقاومت و پایداری جهانی، اثر حسین یوزباشی، در دهمین جلسه حلقه هنر، با حضور هنرمند، کارشناسان حلقه و علاقهمندان هنر و گرافیک به نمایش درآمد و پس از آن توسط کارشناسان حلقه هنر تحلیل و بررسی شد.
من فکر میکنم هرکس، تاریخ هنری برای خودش دارد که از بچهگی و طرحهایی که روی کاغذ میکشد، شروع میشود، ادامه پیدا میکند، رشد میکند و گسترش پیدا میکند یا بعد از مدتی از بین میرود و ادامه پیدا نمیکند. خدا را شکر که در رابطه با من این اتفاق نیفتاد و خداوند شرایط را بهگونهای مهیا کرد که این روند با فراز و نشیب ادامه پیدا کند و به دورهی دانشگاه برسد. دانشگاه نقطهی عطف و فصل جدیدی در کتاب تاریخ هنر من بود. لطف کردید که وقتتان را اختصاص دادید تا چند صفحهای از آن را با هم بخوانیم.
مستند کوتاه «لبیک» ساختهی وحید امیرخانی برای اولین بار و به صورت اکران خصوصی در حلقهی هنر به نمایش درآمد. پس از پایان این مستند و در حالی که پخش آن حال و هوایی خاص به سالن بخشیده بود، حلقهی تحلیل با حضور وحید امیرخانی،نویسنده و کارگردان اثر، شیما عالی و پویان عسگری تشکیل شد و بحث مفصلی پیرامون آن شکل گرفت. مستند لبیک روایتگر پیادهروی پرشکوه اربعین حسینی است که هر ساله با حضور میلیونها مسلمان و البته بدون پوشش خبری وسیع انجام میگیرد. امیرخانی در این مستند کوتاه، با نگاهی فرمگرا و نمادمحور به واقعه عاشورا و راهپیمیی عظیم اربعین، صحنههایی متفاوت و زیبا را رقم زده است. متن کامل حلقه تحلیل این مستند در ادامه آمده است:
اگر حوصله خواندن ندارید، توضیحات هنرمند و حلقه تحلیل را بشنوید:
اسباببازیهای چوبین شرکت سرگرمیهای رشدآفرین چوبین نمایش اسباببازیهای چوبی شرکت چوبین که چندیست در بازار اسباببازی داخلی جای خود را پیدا کرده است....
گفتگوی تحلیلی حلقه گفتگو با حضور طراحان و و تهیهکنندگان مجموعه چوبین به همراه پرسش و پاسخ